بی‌گمان تاریخِ سیطره‌ی 120 ساله‌ی مغولان بر ایران‌ از جنس دیگری بود. قتل و غارت و تجاوز به نوامیس حاصل یورش آنها بود. ایران و ایرانی تهاجم اسکندر، ترکان غزنوی، سلجوقی، عثمانی و... را به خود دیده و از سر گذرانده بود، اما حمله‌ی مغولان و سیطره‌ی آنها بر ایران و ایرانی، عجیب رنگ سرخ خون به خود گرفت!

گروه تاریخ: از تاریخ باید عبرت گرفت. به خصوص تاریخ کشوری چون ایران که بی‌اغراق آن را باید یکی از قدیمی‌ترین تمدن‌های جهان دانست. در این تاریخ هزاران ساله، ما پیروزی‌ها را داریم و همچنین شکست‌هایی سنگین؛ از پیروزی بر رومی‌ها، عثمانی‌ها، ازبک ها و… گرفته تا شکست از اسکندر و مغول و…! اما بی‌گمان تاریخِ سیطره‌ی ۱۲۰ ساله‌ی مغولان بر ایران‌زمین از جنس دیگری بود. قتل و غارت و تجاوز به نوامیس ایرانیان حاصل یورش آنها و ماندگاریشان در ایران بود. ایران و ایرانی تهاجم اسکندر، ترکان غزنوی، سلجوقی، عثمانی و… را به خود دیده و از سر گذرانده بود، اما حمله‌ی مغولان و سیطره‌ی آنها بر ایران و ایرانی، عجیب رنگ سرخ خون به خود گرفته بود!

۱۲۰ سال قتل و غارت و تجاوز به نوامیس

 یک قرن و اندی سال مغولها هرچه خواستند در ایران کردند، جنایتی نبود که از آن چشم پوشیده باشند، از کشتن ۱۰۰هزار نفر در یک روز گرفته تا تجاوز و غارت ‏برخی از قبایل! مغول‌ها پس از فتح ایران ساکن خراسان شدند ولی چون بیابانگرد بودند در شهرها زندگی نمی‌کردند مغول‌ها همه گونه حقی داشتند، آنها مجاز بودند هرکه را خواستند بکشند، به هرکه خواستند تجاوز کنند و هر چه را خواستند غارت کنند؛ ایرانیان برایشان برده نبودند، احشام بودند.

در تاریخ دوره مغول چنان یأسی میان مردم ایران وجود می‌داشت که حتی در برابر کشتن خودشان هم مقاومت نمی‌کردند. ‏ابن اثیر می‌نویسد: «یک مغول در صحرایی  به ۱۷ نفر رسید و خواست همه را با طناب ببندد و بکشد هیچ کس جرات نکرد مقاومت کند جز یک نفر که همان یک نفر او را کشت…!»

آغاز زوال مغولان از کجا شروع شد؟

اما داستان زوال مغولان از روستای باشتین و دو برادر که همسایه بودند شروع می‌شود. چند مغول بیابانگرد به خانه این ‌دو می‌روند و زنان و دخترانشان را طلب می‌کنند! برخلاف رویه ۱۲۰ سال قبلش دو برادر مقاومت می‌کنند و مغولان را می‌کشند مردم باشتین اول می‌ترسند ولی مرد شجاعی بنام عبدالرزاق دعوت به ایستادگی می‌کند.

خبر به قریه‌های اطراف می‌رسد. حاکم سبزوار مامورانی را می‌فرستد تا دو برادر را دستگیر کنند. عبدالرزاق با کمک مردم روستا ماموران را نیز می‌کشد. در نهایت حاکم سبزوار سپاهی چندصد نفره را به باشتین می‌فرستد، ولی حالا خیلی‌ها جرأت مقاومت پیدا می‌کنند. عبدالرزاق فرمانده قیام می‌شود. ‏در چند روستا، مردم مغولان را می‌کشند و خبرهای مغول‌کشی کم‌کم زیاد می‌شود.

سربداران، سر مغولان را بر دار کردند!

عبدالرزاق نام سربداران بر سپاهیان از جان گذشته‌اش می‌گذارد ‏فوج ‌فوج مردمان ‌بستوه آمده از ستم مغول‌ها به باشتین می‌روند تا به عبدالرزاق بپیوندند و در برابر سپاه ارغونشاه (حاکم سبزوار) بایستند. عبدالرزاق بر ارغونشاه پیروز می‌شود و سبزوار فتح می‌گردد پس از ۱۲۰ سال ایرانیان بر مغول‌ها فائق می‌شوند.

طغای ‌تیمور ایلخان مغول یک ایلچی مغول را می‌فرستد تا سربداران از او اطاعت کنند. سربداران او را هم می‌کشند و از طغای ‌تیمور می‌خواهند که اطاعت کند. سربداران بجنگ می‌روند و طغای ‌تیمور را شکست می‌دهند و این نقطه پایان ایلخانان مغول است.

تاریخ درباره مغولان چه می‌گوید؟

مُغول قومی از نژاد زرد است که سرزمین مادری آنان مغولستان می‌باشد. بنا به نظر رمان‌نویس و پژوهشگر آمریکایی هارولد لمب، در سده‌های اخیر این اشتباه به وجود آمد که ترک‌ها نیز از نژاد مغول هستند. اما او در صفحه ۱۲۳ از کتاب “چنگیزخان” معتقد است که چنین نیست و مغول‌ها و ترک‌ها دو قوم کاملاً متفاوت هستند. اما در مغولستان بسیاری از ترک‌ها و مغول‌ها در کنار هم می‌زیستند. این همزیستی باعث شده بود تا چنگیز خان در اواخر سده ششم خورشیدی (اوایل سده هفتم قمری) قبایل مغول را یکپارچه کرده و با نیروی آنان و برخی از اقوام ترک، نیروی جنگی سهمگینی ایجاد کند که بیشترِ آسیا و شرق اروپا را به تصرف خود درآورد. جانشینان چنگیز تا بیش از یک سده بر مناطق پهناوری از آسیا و باختر اروپا حکمرانی می‌کردند، ولی کم‌کم از قدرت آنان کاسته شد و مقهور ملل زیر فرمان خود شدند. حکومت مغولان در ایران با عنوان ایلخانان بیش از یک قرن تداوم داشت.

  • نویسنده : گروه سیاست آذرپژوه
  • منبع خبر : آذرپژوه