مسئله‌ی اصلی در گفت‌وگو با دکتر مجید کریمی، نویسنده‌ی کتاب «تات‌های قفقاز یا پارسی‌زبان‌های جمهوری آذربایجان» این است که ریشه‌ی قومی، تاریخی و زبانی و علت نام‌گذاری تات‌ها را شناخته و بدانیم که تات‌ها چه قومی هستند و چه حضوری در این حوزه‌ی تاریخی داشته‌ و سیر تکوینی تاریخی آنها چگونه بوده است؟ همچنین درباره‌ی رابطه‌ی شروان و اران (آلبانیای قفقاز) با ایران و ایران‌تباران توضیح داده می‌شود.

گروه فرهنگ و ادب: تات‌ها اقوامی اصیل و گمنام در ایران هستند که شوربختانه کمتر شناخته شده‌اند و بخش مهمی از آنها از پاره‌ی تن یعنی سرزمین مادری جدا افتاده و اکنون در جمهوری آذربایجان زندگی می‌کنند. این گروه مورد کم توجهی محافل علمی و سیاسی و حتی دیپلماتیک کشورمان قرار گرفته‌اند. برخی از این گروه اکنون زبان پارسی خود را نگه داشته و بسیاری در جمهوری آذربایجان به دلیل رویه همسان سازی زبانی در این کشور زبانشان را از یاد برده‌اند. به درستی آنها تا کمی پس از قرارداد گلستان و ترکمان چای در منطقه شروان و اران میدان‌دار فرهنگ و هنر ایرانی بودند و بدلیل انعقاد این دو عهدنامه از دوپاره شدن سرزمین های کهن ایرانی و سیاست فارسی زدایی روس‌ها و تغییرات دمگرافیکی در منطقه بتدریج پس زده شده و دچار تبعیض و سرکوب و محرومیت‌های فرهنگی شدند.

هدف و مسئله‌ی اصلی در این گفت‌وگو این است که ریشه‌ی قومی، تاریخی و زبانی و علت نام‌گذاری تات‌ها را شناخته و بدانیم که تات‌ها چه قومی هستند و چه حضوری در این حوزه‌ی تاریخی داشته‌ و سیر تکوینی تاریخی آنها چگونه بوده است؟ همچنین درباره‌ی رابطه‌ی شروان و اران (آلبانیای قفقاز) با ایران و ایران‌تباران توضیح داده می‌شود. این گفتگو با دکتر مجید کریمی، ایران شناس و کارشناس قفقاز و نویسنده‌ی کتاب «تات‌های قفقاز یا پارسی‌زبان‌های جمهوری آذربایجان» است:

 در ابتدا یک معرفی از قوم تات و هویت آنها بفرمایید!؟

«تات‌ها یا ایرانی‌های قفقاز، اقوامی هستند که اسناد و مدارک تاریخی حکایت از حضور دست کم ۲۵۰۰ ساله‌ی آنها در شمال ارس دارد؛ منطقه‌ای که اکنون جمهوری آذربایجان نامیده می‌شود. تات‌ها یا ایرانی تبارها سرنوشت پر فراز و نشیبی را در این پهنه‌ی جغرافیایی داشته‌اند و برای مدت طولانی سیاست، حکومت، فرهنگ و هنر این سامان را رقم زده‌اند. آخرین نمونه‌ی آن حکومت هزار ساله‌ی شروانشاهان است که هم ایرانی شدند و هم ایران دوست بوده‌اند. ایرانی‌های شروان بتدریج با برافتادن دودمان شروانشاهان، و سپس جدا شدن از ایران در عهدنامه ترکمان چای در سال ۱۸۲۸ فرجام خوبی نداشته‌اند و اکنون این گروه قومی و زبانی به گونه‌ی جزایر پراکنده و دور از هم به حال خود رها شده است.

 پس از معاهده‌ی ترکمان چای در سال ۱۸۲۸ میلادی با روسیه تزاری شوربختانه از ارتباط فرهنگی و سیاسی تات‌های شروان با سرزمین مادری خود یعنی ایران کاسته شد و این کمترین ارتباط تاریخی نیز در دوران جمهوری سوسیالیستی اتحاد جماهیر شوروی کاملا قطع شد و آنها از سرزمین مادری و پیوستگی‌های خود با ایران دور ماندند. تات‌ها در جمهوری آذربایجان نیز در این دوران هیچ متولی فرهنگی و سیاسی نداشتند و سخت‌ترین دوره‌های تاریخی را از نظر هویتی سپری کرده‌اند. تات‌ها به دلیل سیاست‌های ۷۰ ساله‌ی سوسیالیست‌های باکو و اینک ملی گرایان سکولار در حال آسیمیله شدن و یا فاصله گرفتن از هویت ایرانی خود هستند به گونه‌ای که زبان تاتی قفقاز جنوبی در شمار گروه زبان‌های در خطر نابودی جهان قرار گرفته است.»

منطقه‌ای که اکنون جمهوری آذربایجان نامیده می‌شود. تات‌ها سرنوشت پر فراز و نشیبی را در آن داشته‌اند و برای مدت طولانی سیاست، حکومت، فرهنگ و هنر این سامان را رقم زده‌اند
منطقه‌ای که اکنون جمهوری آذربایجان نامیده می‌شود، تات‌ها سرنوشت پر فراز و نشیبی را در آن داشته‌اند و برای مدت طولانی سیاست، حکومت، فرهنگ و هنر این سامان را رقم زده‌اند

چرا درباره تات‌ها پژوهش بسیار اندک است؟

«با اینکه این قوم تاریخی در همسایگی ایران و در کانون ژئوپلتیک بسیار با اهمیت جمهوری آذربایجان قرار دارد و پیوندهای تاریخی، زبانی و دینی مشترکی با جامعه‌ی ایرانی دارد تحقیقات بر سر آنها در کشورمان با فقدان و یا کمبود منابع علمی روبروست. حال آنکه با شتاب گرفتن تحولات سیاسی و اقتصادی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ و استقلال جمهوری آذربایجان، در دو حوزه‌ی مطالعات سیاست خارجی و مطالعات تشیع سیاسی در ایران کارهای پر شمار و ارزنده‌ای انجام شده است. مطالعات حوزه‌ی قفقاز پیرامون مسائل جاری سیاست خارجی و یا مباحث استراتژیک قفقاز جنوبی و یا در چارچوب روابط خارجی ۲۷ سال گذشته فعال‌تر و گسترده‌تر شده است و آثار ارزشمندی نیز در این زمینه به چاپ رسیده است. در حوزه‌ی مطالعات تشیع سیاسی بیشتر تحقیقات بر وجه تاریخ تشیع و بوِیژه تحولات شیعی و رویدادهای مربوط به جنبش شیعیان جمهوری آذربایجان در دو دهه گذشته متمرکز بوده است.

محمد مجنون اوغلوعلی اف تات شناس برجسته اهل جمهوری آذربایجان است. او خود تات است و کتاب تات های آذربایجان را در باکو منتشر کرده است. اثر ارزشمند یگر کار تات شناس بزرگ دیگر جمهوری آذربایجان مقصود حاجی اف است که به نام “زبان تاتی آذربایجان” در باکو به چاپ رسید. مقصود حاجی اف تات شناس خود نیز تات است. گلسوم حسینوا تات شناس و زبان شناس آذربایجانی و عضو هیات علمی، کتاب ارزنده ای را اخیرا منتشر کرده است که به نام “واژگان زبان تاتی” است. عباس قلی باکیخانف مورخ و نویسنده‌ی کتاب گلستان ارم وی نیز درباره تات ها و پراکندگی آنها اطلاعات خوبی در سده‌ی نوزدهم دارد. اقرار علی اف زبان شناس و مورخ برجسته‌ی آذربایجانی نیز درباره‌ی ریشه‌ی زبان ها تخصص دارد و کتاب تاریخ آذربایجان وی بسیار با اهمیت است. در این پژوهش از آثار سولماز رستم اف شرق شناس و مورخ، علی آقا ممداف قوم شناس و تاریخ نگار، علی اکبر علی اکبراف مورخ، توفیق محمداف مورخ، تیمور بنیاداف مورخ و مردم شناس، علی آقا ممدلی مورخ، گولر عباسوا پژوهشگر تات نیز استقاده شده است.»

 لطفا آثار ایرانی و نیز منابع اسلامی که درباره تات‌ها صورت گرفته را نیز تشریح بفرمایید؟!

«از آثار ایرانی درباره‌ی تات‌های قفقاز جنوبی نیز می‌توان به تحقیقات شادروان احمد کسروی اشاره کرد. او زبان پهلوی و ارمنی را هم می‌دانست و درباره‌ی اقوام ایرانی اران و آلبانیا و تات‌ها نخستین مطالعات علمی را خود منتشر کرد. یحیی ذکاء درباره‌ی تات‌های قفقاز آثار و مقالات و سخنرانی های علمی ارزشمندی دارد. احسان یارشاطر زبان شناس و تات شناس نیز درباره‌ی ریشه‌ی زبان تاتی و تاریخ آن از جمله سرآمدان تات شناسی علمی ایرانی است. عنایت اله رضا نیز با دو اثر آذربایجان و اران و همچنین اران از دوران باستان کارهای قبلی را تکمیل کرده است و اطلاعات بسیار خوبی درباره‌ی تات های جمهوری آذربایجان برای محققان بعدی برجای گذاشته است. عباس جوادی نیز کتاب تاریخ تحول زبان آذربایجان را منتشر کرده است که حاوی نکات تازه‌تری درباره‌ی تات‌ها و تغییرات زبانی در شروان و اران است. گروهی دیگر از ایرانی ها از جمله حبیب برجیان، پرویز ورجاوند، علی اشرف صادقی، کاوه فرخ و… درباره‌ی تات‌های قفقاز مقاله هایی منتشر کرده‌اند. از سوی دیگر در موضوع مهاجران ایرانی به قفقاز (باکو و آبشوران) از نیمه دوم سده نوزدهم نظامعلی دهنوی و نصراله پورمحمدی املشی نیز تحقیقاتی داشته‌اند. از میان محققان پر کار متاخر باید به کارهای علی عبدلی محقق تالش و تات شناس نیز اشاره کرد که در این زمینه کتاب تات های قفقاز وی کار ارزنده ای است.

 از آثار و منابع دوره‌ی اسلامی نیز باید به کتاب حدودالعالم، کتاب دیوان لغات ترک محمود کاشغری، مروج الذهب مسعودی، کتاب صوره الارض ابن حوقل، نزهه القلوب حمداله مستوفی مورخ و جغرافی نویس اشاره کرد. کتاب عالم آرای عباسی اسکندربیگ درباره‌ی مهاجرت اقوام ترکمن و ایلات قزلباش و تغییرات جمعیتی در مناطق شمالی ایران در دوره‌ی سلجوقی بسیار ارزشمند است. کتاب یاقوت حموی با نام معجم البلدان درباره‌ی شهرهای و جغرافیای سده هفتم هجری و پراکندگی ترکان شرح مبسوطی دارد.»

در مورد پیدایش زبان تاتی در قفقاز کوچک نیز توضیحی بفرمایید!؟

«محمد مجنون اوغلو علی‌اف می‌گوید که منشاء زبان تاتی به زبان های کهن و میانه ایرانی بسیار بیشتر نزدیک است. با حمله‌ی اعراب به ایران در سده‌ی هفتم و هشتم میلادی مناطق شمالی زبان تاتی از ایران جدا افتاد و به تدریج با فارسی فاصله گرفت و بعدا کلمات ترکی نیز وارد آن شد و از نظر دستوری هم تاثیر پذیرفت. با احاطه شدن تات‌ها بوسیله اقوام ترک زبان همچنین در سده‌ی نوزده و بیستم شرایط اقتصادی و سیاسی در مناطق تات‌ها تغییر کرد و روابط با مردم دیگر بویژه با آذربایجانی‌ها و داغستانی‌ها بسیار گسترش یافت. این رابطه موجب شد تا شکل زبان تاتی تاثیر زیادی بگیرد. آنچه مسلم است اینکه میان شهرها و نواحی تات نشین جمهوری آذربایجان گویش‌های زبانی متفاوت با لهجه‌های گوناگون نیز وجود دارد. گلسوم حسینوا در کتاب “واژگان زبان تاتی” به تفاوت‌های لهجه‌های آبشوران و لهجه شمالی در روستای ملحم و لاهیج اشاره دارد و مطالعاتی در این زمینه داشته است. او با بررسی برخی واژگان در این دو منطقه تفاوت‌های واژگانی را نشان می‌دهد.»

واژه‌ی تاتی از کجا آمده است؟

«در قرون وسطی مهاجران ترک، ایرانیان این منطقه را به نام تات یا غیرترک می‌نامیدند. امروزه پارسی‌ها پس از اینکه این اصطلاح در سده‌‍‌های گذشته جا افتاد خود را تات معرفی می کنند ولی از نام‌های دیگر پارسی، داغلی و لاهیجی (در لاهیج) هم استفاده می‌کنند. اما بدلیل سیاست همسان سازی و فشار و تبعیض زبانی علیه تات‌ها، شماری از آنها ترجیح می‌دهند بجای کاربرد نام فارسی از تاتی استفاده کنند. به عبارتی ترجیح می‌دهند که بگویند ما تات هستیم. در واقع مقصودشان همانا پارس زبان و پارسی است. از سوی دیگر پس از استقلال جمهوری آذربایجان در سال ۱۹۹۱ (۱۳۷۰) به تدریج دیده می‌شود که از نام فارس هم استفاده شده است اما هنوز این کاربرد نادر است. مقصود حاجی‌اف اندیشمند تات می گوید تات‌های قفقاز آریائی نژاداند، یعنی خود را از طوایف ایرانی نژاد می‌دانند

کاخ هخامنشی در دل قفقاز کوچک چه نشانه‌‎ای برای ماست؟

«در سال ۲۰۰۶ در ایده آل تپه در ۲ کیلومتری رود کر در غرب جمهوری آذربایجان در کاراچامیرلی (کاراشامیرلی) آثاری از یک بنای تاریخی هخامنشی به ابعاد بزرگ کشف شد. این کشفیات در سال ۲۰۰۶ بوسیله نشریه علم و زندگی چاپ روسیه منتشر شد. بر پایه اعلام آکادمی علوم آذربایجان این کاخ بزرگترین کاخ هخامنشی خارج از ایران است. کاراچامیرلی در ۳۶۷ کیلومتری غرب باکو در شهرستان شمکیر جمهوری آذربایجان است که کاوش‌های باستانی مشترک به رهبری کلاوس فلوریان آلمانی و الیاس بابایوف آذری انجام شد. بقایای یک تالار ۲۵۰۰ ساله دوره هخامنشی به مساحت یک صد متر همراه با چند اتاق کشف گردید. کلاوس معاون موزه‌ی مونیخ و رئیس حفاری، این کاخ را متعلق به سلسله‌ی هخامنشیان عنوان کرد. فلوریان گفت کاخ مربوط به دوره‌ی امپراطوری هخامنشی در سده‌ی پنجم پیش از میلاد است. بر پایه‌ی اظهارات فلوریان تاکنون سه کاخ هخامنشی در قفقاز کشف شده است که دو تای آن در جمهوری آذربایجان است.

حضور هخامنشیان همراه با کاخ بزرگ در غرب جمهوری آذربایجان- آنجا که اران نامیده می شود- نشانه‌ی مهاجرت نیست که نشانه‌ی حضور گسترده اقوام ایرانی منطقه است. بنابراین نمی توان چنین پنداشت که هخامنشیان برای مهاجرانی که با خود به این سرزمین آورده بودند کاخی ساخته باشند. از این رو باید تصور کرد که اقوام ایرانی پیش از آن نیز در آنجا زندگی می کردند. قطعا بستر جمعیتی و قومی آن، در آن زمان مهیا بوده است که شاه وقت دست به ساخت چنین بنای بزرگی زده است. چون کاخ را معمولا در جایی می سازند که باشندگان زیادی از همان تبار و تیره زندگی کنند و گرنه کاخ را در جایی نمی‌زنند که اشغال کرده باشند. این کاخ نشانه‌ی گستردگی تاریخی و سرزمینی و ایرانی بودن شرق قفقاز کوچک (جایی که به نادرست امروز جمهوری آذربایجان می نامند. سرزمینی که ایرانی بوده و زبان پارسی زبان رسمی آنها بوده) است.»

پراکندگی تات‌ها در کشور جمهوری آذربایجان چگونه است و بیشتر در کدام مناطق زندگی می‌کنند؟

 محدوده جغرافیایی تات‌ها در جمهوری آذربایجان متمرکز نیست. این محدوده را می توان از باکو به سمت غرب تا شماخی  با فاصله‌ی ۱۲۳ کیلومتر و تا اسماعیل لی با فاصله ۵۴ کیلومتر مشخص کرد و از باکو به سمت شمال تا قوبا که ۱۶۸ کیلومتر است، تعیین کرد. بطور تقریبی این محدوده مثلثی شکل ۱۷۰ کیلومتر در ۱۷۰ کیلومتر را تشکیل می دهد. به غیر از منطقه هموار آبشوران و باکو، در این قلمرو ۹۰ درصد پراکندگی تات ها درست در منطقه کوهستانی جمهوری آذربایجان و در شمال کوهستانی رود کر تا ساحل کاسپین در شمال باکو امتداد دارد. یکی از دلایل تاریخی و مهم آن هم عمدتا بر این پایه است که ترکان از دوره سلجوقیان به این سو به چراگاه نیازمند بودند و به جاهایی می‌رفتند که هموار باشد و مناسب دامپروری باشد. از این رو کمتر در مناطق کوهستانی مستقر شدند. به این دلیل در مناطق کوهستانی جمهوری آذربایجان  روستاهای بسیار وجود دارد که بیشتر پارس زبان هستند.

پژوهش های تاریخی نشان می دهد که غرب ساحل دریای کاسپین از نواحی آبشوران تا دربند، نشیمنگاه ایرانی هایی بوده است که پارسی زبان بوده اند. تات های منطقه شروان از جمله کهن ترین مردمان و اقوام منطقه بوده اند و همچنین ساکنان شهر قوبا نقش مهمی در مدنیت منطقه بازی کرده اند. اکنون تات ها بیشتر در محدوده منطقه حاشیه دریای کاسپین از شبه جزیره آبشوران تا منطقه شیروان کوهستانی زندگی می کنند.»

شما اشاره به آبشوران کردید، مردمان ایرانی جزیره آبشوران چه کسانی هستند؟

«ساکنان شبه جزیره آبشوران (باکو، سوراخانی، بالاخانی) گویش تاتی قفقازی دارند. باکو پایتحت جمهوری آذربایجان دارای ۱۱ منطقه اداری و شهری است. شامل عزیز بایف، بیناغدی، قاراداغ، نریمانف، نسیمی، نظامی، صبانی، صابونچی، ختایی، سوراخانی، و یا ماسال است. برخی از این مناطق هنوز هم به زبان پارسی جدید در میان خود سخن می گویند. در خود شهر باکو نیز محله ایرانی همراه با حسینیه ایرانی ها در خیابان کاظم زاده است. این محله در بخش قدیمی شهر باکوست. علاوه بر آن مسجد تازه پیر مسجد جمعه شیعیان هم در محله “ایچری شهیر” قرار دارد که آن هم نمونه ای از فعالیت فرهنگی پارس زبان ها می باشد. در این منطقه آق شلوارها هستند که همگی ایرانی تبارند.  

در شمال جمهوری آذربایجان، مرکز اصلی تات‌ها در قوبا در شمال شرقی این منطقه قرار دارد. پروفسور سولماز رستم اف از موسسه شرق شناسی آکادمی علوم آذربایجان در شرح وقایع آوریل و می ۱۹۱۸ (۱۲۹۷ خورشیدی) شهر قوبا به مناطق تات زبان این شهرستان نیز اشاره دارد او می نویسد که در ایالت قوبا خلق های ایرانی زبان زندگی می‌کنند که از نسل ایرانیان هستند. به احتمال زیادی از نسل ساسانی ها هستند. در زمان ساسانی از سده سوم تا هفتم میلادی به سرحدات شمالی آمدند. یک احتمال دیگر اینکه در سده هشتم در عصر شروانیان اهالی آن را تات‌ها تشکیل می دادند که از دوران ساسانی و حکومت آنها باقی مانده بودند و در مناطق آلبانیا با طوایف آلبانیایی و سه گروه مسلمان، یهودی و گریگوری مخلوط شدند. رستموا می‌نویسد که در استان قوبا در مناطق سدان، برمک و مشکور اهالی تات هستند و به زبان تاتی سخن می گویند و متعلق به طریقت علوی هستند.»

مناطق تات و یا ایرانی نشین شمال ارس از نگاه آکادمیست‌ها کجاست؟

«گرونبرگ نیز مناطق پارسی زبان در دوران اتحاد جماهیر شوروی و در دهه ۱۹۶۰ را بدین صورت شرح داده است: آبشوران شامل محله های بالاخانی، سوراخانی، صابونچی، مشتقی و خیزین، دوه‌چی، قبه، سیازان، قوناق کند، اسماعیل‌لی، روستای مسیحی ماتراسه در بخش اسماعیل‌لی، و روستای کلیور در بخش دوه چی، لاهیج، روستای افروجه و مناطقی چون چهره زمین، گل یخ، خیزی، تودار، چارمامازور، گیلان آوا،  گرمیان، چهار قشلاق، دره زارات، گنداب، زیبه، چراغ ، گیره سنگ، رنگی دار، دوراهی، گام-گام، یوسف قاسم، بد، خانگاه، زیرتنگه، خروشه بوده است.

مقصود حاجی‎اف، تات شناس و شاعر تات زبان جمهوری آذربایجان هم می‌گوید: تات‌ها در جمهوری آذربایجان در نیم جزیره آب شوران – در دهات باکو، در نواحی خیزی، سیه زن، دوچی، قوبا، شماخی اسماعیل لی، قره داغ، و قوبوستان، مرزه در بخش دربند داغستان روسیه به طور پراکنده و در بعضی دهات و قریه جات بطور کامپکت (یعنی در یک جا و مجتمع) زندگی می کنند. ولی مرکز تات نشین از باکو شروع می‌شوند و تا شبه جزیره آبشوران ادامه می یابند.

عنایت اله رضا شهرها و مناطق تات نشین را چنین نام می برد: روستای چهره زمین، گل یخ، ریزاور، خیزی، فندقان، تودار، گیلان آوا، گل یازی، افروجه، گنداب، زیبه، چراغ، گیره سنگ، رنگی دار، دوراهی، گرمیان، خروشه، زیرتنگه، خانقاه، پوست قاسم.

دیگر منابع نام برخی روستاها و شهرها را با تغییراتی دیگر آورده‌اند مانند: خیزین یا خزین، موشتاغی یا ماشتاغا، یوزونا، امیرخان، زیره، هووسن، بینه، خیله قویا، دوه چی، قوناق کندی، قوتگاش یا قوتگاشن، کابتاکو، تیرسران، مخاچ قلعه، سبازان یا سیازان. برخی ازاین مناطق اکنون در جمهوری آذربایجان نیست و در داغستان است. برای نمونه کایتاکو، تبرسران ( طبه سران) و مخاچ قلعه یا “ماهاچ قلعه” در داغستان هستند.

تات‌های باکو در کجایند؟

در استان باکو و شهر باکو نیز محله های بالاخانی، سوراخانی، نوخانی، کرده خام، بینه قدی، بیله جری، صابونچی، زابرات، قالا، امیرجام، بیلگه، بیبله، حکملی، شاقان، کورات، قوبو تات هستند. حاجی اف می‌نویسد در استان های قبله، اوغوز، خانچماز و قوبوستان هم بصورت پراکنده تات زبان ها زندگی می کنند.

اهالی روستای نوخانی باکو همگی تات هستند و خود را پارسی می دانند اما زبانشان ظاهرا ترکی شده است و تاتی نمی توانند صحبت کنند. صمدخان محمداف ساکن باکو می گوید که اکثریت مردم باکو تات هستند او می‌نویسد که در منطقه بالاخانی شخصیت های مهم تات ظهور کردند که پارسی بودند. او نام عظیم عظیم زاده نقاش مشهور آذربایجانی، لطفی زاده ریاضی‌دان و بنیان گذار نوعی روش منطق، مهدی حسین زاده قهرمان و چریک افسانه‌ای جنگ جهانی دوم در یوگسلاوی و سلیمان رستم شاعر اهل بالاخانی، تات آذربایجانی هستند. وی می نویسد آنها که در آخر نامشان پسوند «زاده» دارند همگی تات‌اند. او می‌نویسد که رسول زاده بنیانگذار جمهوری دمکراتیک آذربایجان که مردم آذربایجان را ترک می پنداشت خود نیز نامش به زاده ختم می‌شد که ریشه ایرانی دارد.

خانم گلسوم حسینوا در پژوهش سال ۲۰۱۳ (۱۳۹۲) محلاتی را در باکو که نام آنها از زبان تاتی گرفته شده است اینگونه معرفی می‌کند: شوبانی، زوگولبا، زیره، دوبندی، گرگان، شولان، بیله جری، بالاخانی، بیلگه،  کردخانی.

در مرده کان، امیرخان، هووسن ، بینه و خیله، تنها سالخوردگان تاتی سخن می‌گویند. در این نواحی جوانان تات به ترکی سخن می گویند. در نواحی قوبا، دوه چی، اسماعیل لی، خیزین، سیازان (سیه زن)، قوناق کندی، قوتگاشن، نیز تاتی زبان‌اند. مردم ناحیه دربند، و برخی ناحیه داغستان( کایتاکو، تبرسران، مخاچ قلعه) تاتی زیان‌اند.»

لطفا در مورد نام آبشوران نیز توضیحی بفرمایید که کاملا پارسی است؟

نام آبشوران فارسی است و از سه واژه “آب” و “شور” و “ان” تشکیل شده است. معنی آن جایی است که  آب شور دارد. از دو واژه پارسی آب و شوران ساخته شده است. یعنی جایی که آب را می‌شوید. همچنین شوران را در این نام به معنای شور و نمکی بودن هم دانسته‌اند. آبشوران جغرافیایی تپه‌ای و دریاچه های نمک دارد. در امتداد شرقی کوه های قفقاز است و تاکستان و باغ میوه و انجیر فراوان دارد. از جمله معانی دیگری که گفته شده آن است که به معنی جایی است که آب جزر و مد دارد. بنابراین آبشوران نیز مانند بیشتر نام شهرهای جمهوری آذربایجان، پارسی است. 

 مردم آبشوران از تبار پارسی یا تات هستند. تا سال ۱۹۲۰ (۱۲۹۹) آنان با گویش تاتی ارانی سخن می‌گفتند. چگونه است در کشوری که رسما در سال ۱۸۸۴ (۱۲۶۳) ۱۳۴۲۵۸ تات داشته است اکنون یک ششم آن رقم تات دارد؟ سیاست آسیمیلاسیون موجب شد تا شمار آنها کاهش یابد. شمار تات‌های قفقاز در قرن سیزدهم خورشیدی و پیش از آن بسیار بیشتر از امروز بود.

نقشه ارنست چانتره درباره تات‌های قفقاز چه بود؟

ارنست چانتره باستان شناس و انسان شناس فرانسوی (۱۸۴۳-۱۹۲۴) و جغرافی‌دان که در موزه لیون کار می کرد در مورد اقوام قفقاز جنوبی مطالعات گسترده‌ای در سده نوزدهم داشت. وی در سال ۱۸۸۷ میلادی (۱۲۶۶خورشیدی) نقشه پراکندگی قومی قفقاز را با دقت تهیه کرد که تنها نقشه قومی قفقاز و قدیمی‌ترین آن است. این نقشه رنگی است و گروه‌های و مناطق قومی با رنگ‌های متفاوت مشخص شده‌اند. وی در بخش جنوب شرقی قفقاز کل مناطق آبشوران و حتی نقاط مشتاقی و آتشگاه در کناره شرقی آبشوران و باکو تا به شمال در قوبا و در غرب تا شماخی را با رنگ خاکستری معرف مناطق ایرانی نشین در نقشه نشان می‌دهد و رنگ را با نام اقوام ایرانی در کنار نقشه دسته بندی کرده است. هر قومی را با رنگی آورده است (گالیسا).

اشاره‌ای هم به نام باکو داشته باشید

شهر باکو نیز در نیم جزیره آبشوران قرار دارد و نامش هم پارسی است. احمد کسروی نام آن را “باکوان” دانسته است. برگرفته از دو واژه “باک” به معنی بغ (در اوستایی باگا) یا خدا و پسوند “وان” به معنی جای. وی می نویسد: کسانی که به زبان های کهن ایران از هخامنشی و پهلوی و زبان‌های دیگر “آری” آشنایند کلمه های “باک” و “بک” و “بغ” بگوش‌های ایشان آشنا خواهد درآمد. چه این کلمه‌ها همگی یکیست در آن زبان‌ها بوده و بمعنی خدا بکار می‌رفته. “وان” ما این کلمه را همچون “گان” در آخر بسیاری از نام های آبادی‌ها پیدا می‌کنیم…. این را نیز بمعنی جا و زمین یا بمعنی پیوستگی می‌گیریم».

برخی منابع  از جمله علی اف نیز می‌گوید کلمه باکو از “باد” و “کوبه” تشکیل شده است. یعنی جایی که باد بر آن می وزد. برخی نیز نام آن را “بغ”  و “کوه” یا کوه خدا معنی کرده‌اند. در دائره المعارف اساطیر و آیین‌های باستانی جهان نوشته است که کلمه باکو از کلمه بغ (خدا) گرفته شده است. “بگه” یا باک یا “بغ” در زبان هخامنشی، اوستایی و پهلوی به معنی خدا بکار می‌رفته است.

کیلمان ایلکین در کتاب خود با نام “باکو و اهالی باکو” معتقد است که نام روستاهای آن ریشه در زبان تاتی دارد. او حتی تاکید دارد که اساسا ساکنان اصلی روستاهای باکو تات‌ها بوده‌اند. او می‌نویسد که در برخی روستاهای پیرامون باکو تات‌ها نتوانسته‌اند هژمونی خود را حفظ کنند و در این روستاها آنها به محاصره اقوام درآمده و با سایر گروه‌ها مخلوط شده اند. زبان آنها در حال حل شدن است. با وجود این او باور دارد که در روستاهای زیره، تورکان، قله، تنها سالمندان می‌توانند به تاتی سخن بگویند.

در سال‌های نخست استقلال و بر پایه اطلاعات وزارت آموزش و پرورش جمهوری آذربایجان در اواسط دهه ۱۹۹۰ گزارش شده است که در شهر باکو، مدارس شماره ۱۳، ۱۶۱، ۱۹۰، ۴ (شبانه روزی) ۱۶۰، ۶۲، مدرسه بالاخانی، مدرسه ماشتاغا و مدرسه شبانه روزی مردکان زبان فارسی درس می دادند که همه آنها را دولت باکو بست.

محله سوراخانی در آبشوران هم گویا تات نشین است؟

 در آبشوران منطقه‌ای به نام سوراخانی است که محدوده شهر باکو است که ۲۱۰۵۰۰ تن باشنده دارد. ترکیب جمعیتی این شهر بگونه ای است که این شهر را تات زبان نامیده اند. در لبه شمالی شهر آتشکده و پرستشگاهی دیده می‌شود که پرستشگاه زرتشت بوده و گفته می‌شود که در سده ۱۸ ساخته شده است. در این منطقه گاز طبیعی وجود دارد و آتشکده نیز در کنار آنها است. این آتشگاه و دژ کهن آن متعلق به سده هفدهم و هیجدهم میلادی در کنار شهر سوراخانی در ۳۰ کیلومتری شهر باکو قرار دارد. نام سوراخانی را از دو نام “سوراخ” یعنی حفره و یا “سرخ” به معنی آتش و زبانه‌های آن گرفته‌اند. “خانی” هم را به معنی منبع چیزی و یا فواره دانسته‌اند. گفته‌اند که  این نام از را “گرم خانه” پارسی نیز گرفته‌اند. مردم آن تات زبان و پارسی هستند. سوراخانی منطقه تاریخی شهر باکو نیز بشمار می آید.

برخی نیز نام سوراخانی را “سورخانی” نوشته‌اند. ریشه کلمه “سورخانی” فارسی است. یعنی جایی که “محل سوراخ” است. زبانه‌های آتش از سوراخ‌ها بیرون می‌کشد. همچنین نامش را از “سرخانی” نیز می‌دانند که به معنی رنگ سرخی آتش است. سوراخانی چشمه‌های طبیعی نفت داشته و از زمان‌های کهن آتش از میان سوراخ‌های آن شعله ور بوده است. انگلبرت کمپفر در سال ۱۶۸۳ میلادی (۱۰۶۲ خورشیدی) به وجود هفت سوراخ آتشین در این مکان اشاره داشته است. نام‌ها همگی ریشه فارسی و ایرانی دارد. مردمان این منطقه اکنون از شیعیان علاقمند به ایران نیز هستند. زولفیه قولیوا  معتقد است که هنوز مردم سوراخانی، بالاخانی و مشتاقی و نارداران و خیره به زبان فارسی سخن می گویند.

  • نویسنده : گروه سیاست آذرپژوه
  • منبع خبر : آذرپژوه