گروه فرهنگ و ادب: در طول ٧٠-٨٠ سال گذشته با انجام پژوهش‌های علمی‌گسترده و تالیف و انتشار ده‌ها کتاب و رساله، این نتیجه به دست آمده است که زبان مردم آذربایجان، از کهن‌ترین زمان‌ها به عبارتی اصالتا از شاخه‌ی شمالغربی زبان‌های ایرانی بوده است. این زبان در طول تاریخ چندهزار ساله‌ی خود، به نام‌های مختلف […]

گروه فرهنگ و ادب: در طول ٧٠-٨٠ سال گذشته با انجام پژوهش‌های علمی‌گسترده و تالیف و انتشار ده‌ها کتاب و رساله، این نتیجه به دست آمده است که زبان مردم آذربایجان، از کهن‌ترین زمان‌ها به عبارتی اصالتا از شاخه‌ی شمالغربی زبان‌های ایرانی بوده است. این زبان در طول تاریخ چندهزار ساله‌ی خود، به نام‌های مختلف شناخته شده است. در زمان مادها، به سبب اینکه آن شاخه‌ی زبانی در سرزمین ماد کوچک رواج داشت، به نام «زبان مادی»، در زمان حاکمیت ۵۰۰ ساله‌ی اشکانیان که به پارتی و پرثوی و پهلوی نیز نامور بوده‌اند، «پهلوی» و در دوره اسلامی ‌تدریجا «آذری» خوانده شد.

از سده‌ی پنجم هجری قمری که پای اقوام اورال و آلتای و شمال چین تدریجا به ماوراء النهر و پس آنگاه به ایران کنونی باز شد و مهاجمان اغوز و سلجوق و مغول و غیره، حکومت‌های ایرانی را بر انداختند و بر کشور ایران چیره شدند، شماری از ایلات و طوایف ترک به سوی آذربایجان مهاجرت کرده و در آن دیار پر نعمت مقیم شدند و زبانشان که از پشتوانه حکومتی برخوردار بود، تدریجا گسترش یافت و مهاجران، مردمان بومی ‌را «تات» خواندند. در سرزمینی که زبان اهالی آن مادی یا پهلوی و یا آذری خوانده شده است اقوام مختلفی ساکن بودند که بزرگترین شان را امروزه به نام‌های تالش و تات می‌شناسیم. اگر به زمان‌های دور نگاه کنیم، کردها و تالشان در ناحیه سهند با هم همسایه بودند. داده‌های باستان شناسی و اشتراکات ژرف زبانی و فرهنگی بین کردها و تالشان این موضوع را به اثبات می‌رساند. به عبارتی اگر کردها در آذربایجان غربی و تالشان و تات‌ها در آذربایجان شرقی تا کرانه‌های جنوب غربی دریای کاسپین، از جمله اقوام و طوایف بومی ‌و اصلی آذربایجان خوانده شوند و گفته آید که زبان همه این‌ها ایرانی بوده، سخنی ناروا نیست.

در اثبات آنچه که آمد، از اسناد و منابع بی شماری می‌توان یاد کرد که در همه جای ایران و جهان در دسترس همگان است. به سبب اینکه چهار چوب این گفتار اجازه پرداخت به آن اسناد و منابع را نمی‌دهد، ولی با آوردن گفته‌هایی چند به نقل از منابع یادشده، این مقال کوتاه را به پایان می‌رسانیم:

«به شهادت جغرافی نویسان و دانشمندانی چون «یاقوت» و «مسعودی» و «ابن حوقل» و «مقدسی» و «ابن الندیم» زبان دیرین مردم آذربایجان آذری یا پهلوی یا فارسی بوده است و از نوشته‌های این دانشمندان برمی آید که هر معنایی برای «آذری» قائل بشویم در هر صورت جز شعبه ای از شعب زبانهای ایرانی نبوده و نوشته‌های «حمد ﷲ مستوفی» (در نزهت القلوب) نیز، اگر چه یادی از چند قصبه «ترک» یا «ممزوج» می‌کند، مؤید این است که زبان عموم مردم آذربایجان پهلوی و ایرانی بوده است.» (دکتر منوچهر مرتضوی، کتاب زبان دیرین مردم آذربایجان ،صفحه ٩۴)

«آذری نام زبانی ایرانی است که در آذربایجان و تا پیش از گسترش زبان کنونی ترکی، بدان تکلم می شد. سخن گفتن به زبان «آذری» در آذربایجان، طی نخستین سده‌های اسلامی، و نیز ایرانی بودن آن، در منابع متعدد همان دوره، تصریح و تصدیق شده است.» (احسان یارشاطر، آذری، در دانشنامه ایران و اسلام،جلد ١)

«اینک همه هم داستان اند و در واقع جای هیچ گونه تردید جدی وجود ندارد که پیش از ورود ترکان، مردم آذربایجان و زنجان نیز همانند مردم سایر مناطق ایران، به یکی از زبان‌های ایرانی گفت وگو می‌کردند…» (هنینگ، و. ب.، «زبان کهن آذربایجان»: سایه‌های شکار شده، بهمن سرکاراتی، نشر قطره،١٣٧٨- صفحات ٣١۵و٣١۶)

«کهن ترین منبعی که از زبان «آذری» به عنوان یکی از زبان‌های «ایرانی» یاد کرده، «ابن مقفع» (کشته شده در: ٢۴١ق) است که گفته ی وی در کتاب الفهرست نوشته ابن ندیم (ص ٢٢) نقل شده است. به گفتة ابن مقفع، زبان آذربایجان، پهلوی (الفهلویة) بوده که منسوب است به پهله (فهله)، یعنی سرزمینی که شامل ری و اصفهان و همدان و ماه نهاوند و آذربایجان بوده است. همین گفته را حمزه ی اصفهانی (منقول در: یاقوت حموی، ج٣، ص۵٩٢) و خوارزمی (ص ١١٢) نیز نقل کرده‌اند.