رجب طیب اردوغان، شش کشور عضو سازمان همکاری‌های کشورهای ترک‌زبان را یک ملت خواند! اما آیا این تنه‌ی واحد، همانند اتّحادیه‌ی اروپا خواهد بود؟ پاسخ منفی است! برای چراییِ منفی بودن این پاسخ، به سالی برمی‌گردیم که اندیشه پان‌ترکیسم، نخستین بار از سوی «آرمینیوس وامبری»مطرح شد

گروه سیاست/ رحیم یوسف نژاد: روزنامه‌ی «ینی چاغ» در ژانویه ۲۰۱۲، می‌نویسد: «داوداوغلو، با اشاره به اینکه حتّی صد سال آینده‌ی خاورمیانه هم مورد محاسبه قرار گرفته است، اهداف خود را مطرح کرده است. او در یکی از سخنرانی‌های خود گفت: در صدمین سالگرد خروج از خاورمیانه، هر کجا را که بین سالهای ۱۹۱۱ و ۱۹۲۳ از دست داده‌ایم و از هر منطقه‌ای که عقب نشینی کرده‌ایم، در کنار برادران خود قرار خواهیم گرفت و نظم بین المللی را از نو خواهیم ساخت. البتّه این‌بار، مرزهای آن‌ها، محدود به مرزهای سال‌های منتهی به فروپاشی امپراتوری عثمانی، نخواهد بود.»

در سال ۲۰۱۹، رجب طیب اردوغان، شش کشور عضو سازمان همکاری‌های کشورهای ترک‌زبان را یک ملت خواند! اما آیا این تنه‌ی واحد، همانند اتّحادیه‌ی اروپا خواهد بود که یک اتّحادیه اقتصادی-سیاسی است؟ یعنی منافع مشترک که اتّحادیه‌ی اروپا به دنبال آن است، در اتحادیه‌ی کشورهای ترک‌زبان هم دنبال خواهد شد؟ پاسخ منفی است! برای چراییِ منفی بودن این پاسخ، به سالی برمی‌گردیم که اندیشه پان‌ترکیسم، یعنی یکی کردن همه‌ی سرزمین‌هایی که ساکنان آن به یکی از زبان‌هایی که ریشه‌ی آن‌ها به زبان‌های آلتایی می‌رسد، نخستین بار از سوی «آرمینیوس وامبری»، که در استخدام، دفتر وزارت امور خارجه بریتانیا و شخص نخست‌وزیر، «لرد پالمرستون» بود، مطرح شد. هدف، ایجاد یک کمربند از آلتایی‌زبان‌ها در جنوب روسیه بود تا مانعی شود برای گسترش و رخنه‌ی روس‌ها به مستعمرات انگلیس در هندوستان!

اساسِ کار پان‌ترکیسم، جعل تاریخ و پدیده‌ای شد که «مینورسکی» در موردش می‌گوید: «هر جا که پرسش حل‌نشده‌ای در زمینه‌ی فرهنگ قوم‌های شرق باستان پدید آید [پان] ‌ترک‌ها بی‌درنگ دست خود را همان‌جا دراز می‌کنند.»

یکی از شاهکارهای جعل تاریخ، گزاردن نام «آذربایجان» بر روی بخش‌هایی از سرزمین‌هایی بود که بر اساس قراردادهای ننگین «گلستان و ترکمنچای» از ایران جدا شده‌‌ بودند. “نبرد باکو” هم نبردی بود که به رهبری «نوری پاشا» برادرِ «انور پاشا» به عنوان بخشی از یک رشته عملیات جنگی در قفقاز، به مدت چهار سال به طول انجامید، و هدفش، اشغال باکو و پاکسازی مسیحیان و رسیدن به آرمان پان‌تورانیسم توسط دولتمردان عثمانی و نیروهای تحت امر آنان بود. اینجاست که نقش «ترکان جوان» در شکل‌گیری دولتی با نام جعلی آذربایجان (برای آن مناطق)، برجسته می‌شود.

برگردیم سر اصل مطلب!

 در روز دهم دسامبر ۲۰۲۰ «رجب طیب اردوغان»، که برای شرکت در رژه‌ی «قره‌باغ»، به عنوان سخنران ویژه دعوت شده‌ بود، بخش‌هایی از یک شعر جنجالی از بختیار وهاب زاده را خواند که به تعبیر بیشتر ایرانیان نوعی دخالت در امور داخلی ایران در جهت تحریک قومیتی بود.

الهام علی‌اف، نیز در نوامبر ۲۰۲۲ در اجلاس سران کشورهای ترک‌زبان در ازبکستان در اموری که ظاهراً به آن اتحادیه مربوط نیست، از محروم بودن، به اصطلاح «هم‌وطنان» آذربایجانی‌ خود، در خارج از این کشور، از حقوقشان سخن گفت. در اینجا می‌بینیم که ایشان نیز علناً از پشت تریبون این اتحادیه، تمامیت ارضی ایران را نادیده می‌گیرد. البته علیف بیشتر نیز خود را رهبر ۵۰ میلیون آذربایجانی در جهان خوانده بود!

گاهی، اقدامات خارج از فرهنگ و در واقع سیاسی سازمان کشورهای ترک، که به باور من، روی دیگر اندیشه‌های «ضیا گؤک آلپ» برای از بین بردن عناصر غیر ترکی از منطقه است، گامی در جهت زدودن ریشه‌های فرهنگ ایرانیِ موجود کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز می‌باشد؛ که جای ثابت شده و مسلّم در تاریخ دارند. ما به وسیله‌ی گریز به مقوله‌هایی مانند تاریخ ادبیات، درمی‌یابیم که پیش از تسخیر آسیای مرکزی و قفقاز توسط بیگانگان، زبان فارسی و دیوان‌سالاری ایرانی حاکم بر فرهنگ و سیاست این مناطق بود، اما می‌بینیم که تا چند سال پیش، حتّی اجازه‌ی برگزاری جشنی به مانند نوروز، به کردهای ترکیه، داده نمی‌شد.

در این اتحادیه، با تأکید بر هویت مشترک ترکی، فرهنگ، ارزش‌ها، سنت‌ها، هنر و میراث ایرانی، نادیده انگاشته می‌شود. تولید فیلم‌های تلویزیونی مانند سریال جلال‌الدین خوارزمشاه (محصول مشترک ترکیه و ازبکستان) و تدوین کتب درسی «تاریخ مشترک ترک»، «جغرافیای دنیای ترک» و.‌‌.. آشکارا، اقداماتی ضدایرانی و برخلاف واقعیت‌های تاریخی و فرهنگی کهن این مناطق است و استمرار آن، ایران را در گستره بزرگتری از قفقاز با مناقشه و چالش مواجه خواهد کرد.

دولت باکو در حالی حکیم نظامی‌گنجوی را به عنوان شاعر ملی خود و یک شاعر ترک به جهان معرفی می‌کند که این حکیم ایرانیِ سراینده، بر این باور است که «همه عالم تن است و ایران دل/نیست گوینده زین قیاس خجل/ چون که ایران دل زمین باشد/ دل زتن به بود یقین باشد». درحالی‌که ابوریحان بیرونی و حکیم ابونصر فارابی، دانشمندان قزاق معرفی می‌شوند و ابن‌سینا و خوارزمی به‌عنوان مفاخر ازبکستان به دنیا شناسانده می‌شوند، ایران دفاع مناسبی از داشته‌های فرهنگی و تاریخی خود ندارد.»

یکی از لازمه‌های ساختنِ هویت ترکیِ متناقض با هویت ایرانی، برای آذربایجان، تهییج برای عضویت در این سازمان است. اگر چه ادعای شخصی به مانند «دوغو پرینچک»، لازمه‌ی دعوت از ایران برای پیوند با اتحادیه‌ی کشورهای ترک‌زبان است، اما هدف پشت‌پرده، القای این ناسیونالیسم جعلی برای ترک‌زبانانِ آذربایجانِ ایران است. سیاستِ شش کشور یک ملّت، پیوندی مستقیم با این سخن دارد. این سیاست، تنها یک تعارف دیپلماتیک و دوستانه نیست.

شیطنت‌های فرهنگی برخی از کشورهای عضو اتحادیه‌ی کشورهای ترک که پیشینه‌ای سیاسی داشته و مهمترین اثر سیاسیِ این شیطنت‌ها، در این هنگام، متوجّه امنیت ذهنی و ملّی کشور ما می‌باشد، تأییدکننده‌ی وجود داشتنِ این هدفِ پشت پرده است. علاوه بر این، دعوت از ایران برای عضویت در این اتحادیه از سوی رهبر حزب وطن ترکیه، بازی سیاسیِ کسانی است که با راه‌ انداختن بحث «کریدور زنگزور» و دور زدنِ علنی ایران در عرصه‌ی تجارت منطقه‌ای، در صدد ضربه زدن به موجودیت کشور ما هستند.

  • نویسنده : گروه سیاست آذرپژوه
  • منبع خبر : آذرپژوه