گروه گفتگو: در این باره که فرایند دگرگشت زبان مردم آذربایجان از چه تاریخی آغاز گردیده و در چه تاریخی به پایان رسیده، بین زبان‌شناسان و تاریخ‌نگاران، اختلافات عمده وجود دارد. بعضی بر آن هستند که زبان ترکی در آذربایجان ریشه در اعماق تاریخ این منطقه دارد و در مقابل دیدگاهی نیز وجود دارد که قائل به دگرگشت زبان مردم آذربایجان هستند!

گروه گفتگو: در این باره که فرایند دگرگشت زبان مردم آذربایجان از چه تاریخی آغاز گردیده و در چه تاریخی به پایان رسیده، بین زبان‌شناسان و تاریخ‌نگاران، اختلافات عمده وجود دارد. بعضی بر آن هستند که بومیان این سرزمین و یا بخشی از آنان ترک‌زبان بوده‌اند و در واقع ریشه زبان ترکی در این سامان در هزاره‌های پیش از میلاد دویده است و اگر چنین نبود، آمدن هون‌ها و خزرها و طوایف ترک زبان دیگر در دوره ساسانی و یا حتی آمدن غزها و قبچاق‌ها در دوره بعد از اسلام و به ویژه در روزگار سلجوقیان برای تغییر و ترکی گشتن زبان این خطه کفایت نمی‌کرد. چون نوآمدگان که در مقایسه با اهالی بومی اقلیتی بیش نبوده‌اند، نمی‌توانسته‌اند زبان خود را به سرعت جایگزین زبان بومی نمایند. اما برخی دیگر اعتقاد دارند که تغییر زبانی در این خطه صورت گرفته است؛ و این امری استثنایی نیست، بلکه حادثه‌ای است قانونمند که نظایرش در جاهای دیگر نیز بسیار و حتی در بعضی از جاها در طی سه هزار سال اخیر بیش از یک بار اتفاق افتاده است. در این ارتباط با دکتر حسین نوین رنگرز گفتگویی انجام دادیم که تقدیم خواهد شد.

با این توضیح که حسین نوین عضو هیأت علمی دانشگاه محقق اردبیلی، فارغ التحصیل از دانشگاه تربیت مدرس تهران، با گرایش های نقد ادبی جامعه شناسی ادبیات و بیش از ۳۵ سال سابقه تدریس در دانشگاه را دارد. وی بیش از ۱۵ طرح پژوهشی علمی در دانشگاه را انجام و راهنمای بیش از ۶۰ نفر از دانشجویان ارشد و دکتری در رشته زبان و ادبیات فارسی بوده است. صاحب ۹ مقاله علمی ـ پژوهشی در مجلات معتبر علمی کشور، تألیف بیش از ۶ جلد کتاب تخصصی و علمی مرتبط، ارائه حدود ۴۰ مقاله علمی در همایش‌ها و کنفرانس‌های معتبر ملی و بین المللی داخلی و خارجی، داوری در مجلات علمی ـ پژوهشی کشور، برگزاری همایش‌های بین المللی زبان فارسی در داخل و خارج از کشور، تدریس زبان فارسی در کشور قزاقستان به مدت ۳ سال، آشنا به زبان‌های ترکی، عربی، انگلیسی و قزاقی هم بخش دیگری از فعالیت‌های این استاد اردبیلی است. وی همچنین چندین کتاب نیز تالیف کرده است که مهمترین آنها عبارتند از: ۱ـ تاریخ زبان آذری در آذربایجان؛  ۲ـ جلوه‌هایی از امثال و حکم ترکی؛  ۳ـ آشنایی با ادبیات فاخر؛  ۴ـ تحلیل وصایای شهدای استان اردبیل و…

– درباره زبان پیشین آذربایجان اطلاعاتی برای مخاطبان ما بفرمایید؟

کتاب “تاریخ زبان آذری در آذربایجان” نشان می‌دهد که دکتر نوین به عنوان نویسنده‌ی کتاب، درباره زبان مردم آذربایجان تحقیقات بسیار جامع و کاملی را انجام داده است. در این راستا از وی درباره دگرگشت زبان ایرانی آذربایجان سوال کردیم که وی در پاسخ گفت:

زبان آذری به علت عدم کتابت، نتوانسته حیات خود را حفظ نماید

«زبان به عنوان یک پدیده اجتماعی و فرهنگی؛ امری سیّال و متغیّر بوده و تحت تأثیر عوامل متعدّد جغرافیایی، تاریخی، فرهنگی، دگرگشت و تغیر پیدا می کند. گاهی نیز بر اثر غلبه اینگونه عوامل جای خود را به زبان و فرهنگی غالب می‌سپارد؛ امری که در ترکیه امروزی، مصر، استرالیا، آفریقا و سایر نقاط جهان روی داده است.

مهمترین عامل بقاء و حیات یک زبان، کتابت و صورت‌های مختلف نوشتاری آن است. که این امر، در کنار غلبه فرهنگ و زبانهای بیگانه در آذربایجان، در این نواحی کمتر صورت گرفته است. لذا زبان کهن آذربایجان (زبان آذری)، که از قدیم‌ترین زمان پیدایش و شکل‌گیری تاریخی آن، در این منطقه رواج داشته و جزو زبان‌های کهن و اصیل ایرانی نیز به شمار می‌آید، به علت عدم کتابت، نتوانسته حیات تاریخی خود را حفظ نماید. و با غلبه زبان و فرهنگ ترکی، و حاکمیت ترکان در این منطقه، کم کم رو به زوال و افول نهاده است. درحالی که بر اساس استنادات در برخی نواحی آن رایج بوده و حتی در متون ادبی، تاریخی نیز به آن اشاره شده و نمونه‌ها و شواهد زیادی نیز ارائه شده است. علاوه بر آن مراجعه به اسامی نواحی و مناطق جغرافیایی، تاریخی و فرهنگی و نامهای کهن افراد، نواحی، لوازم معیشت، زندگی مردم قدیمی آذربایجانی، نیز حاکی از ایرانی بودن و ریشه و اصالت آنهاست.»

– اصل ۱۵ قانون اساسی چه میزان اجرایی شده است؟

در چند سال اخیر بحث اصل ۱۵ قانون اساسی و توجه این اصل به زبان‌های محلی در ایران، به یکی از مطالبات برخی گروه‌های قومی و حتی برخی مردم در آذربایجان تبدیل شده است. درباره اصل ۱۵ قانون اساسی در آذربایجان از این استاد ادبیات فارسی سوال کردم:

زبان فارسی، بخش برجسته هویت ملّی به شمار می آید

«زبان و خط تاریخی هر کشوری، بخش ممتاز و برجسته‌ی هویت ملّی آن کشور به شمار می‌آید. در کنار آن نیز، زبان‌ها و فرهنگ‌های محلی و بومی نیز نشانه‌هایی از همان هویت ملی محسوب می‌شوند. تعامل و اشتراکات تاریخی و زیستی آنها نیز مبیّن همین نکته است و حذف و یا نادیده گرفتن اینگونه در حوزه فرهنگ‌ها، موجب خسران و حتی تضعیف هویت ملی و انکار بخشی از حقوق فرهنگی و اجتماعی باشندگان آن سرزمین و یا کشور است.

براین اساس، این امر، در قانون اساسی ما نیز مورد توجه قرار گرفته و درکنار رسمیت یک زبان ملی و تاریخی، که وجه مشترک ارتباطی و مایه حیات و دوام همه باشندگان و اقوام و فرهنگ‌های مختلف بومی کشور می‌باشد، توجه به جایگاه فرهنگی و اجتماعی سایر زبانها و صیانت و نگهداری از آن نیز، در اصل ۱۵ قانون اساسی کشور ما، به صراحت اعلام و مورد تأکید قرار گرفته است.

در بسیاری از کشورهای دنیا نیز اصل بر چنین مبنایی، در کنار یک زبان تاریخی و ملّی، سایر زبانها و فرهنگ‌ها نیز به حیات و فعالیت اجتماعی خود ادامه داده و به مسالمت و همزیستی به فعالیت‌های خود می‌پردازند. در کشور ما نیز در اصل همین قاعده استوار است. و مردم ترک زبان آذربایجان، به سهولت و آزادی کامل، در کتابهای ادبی، فرهنگی و علمی و نشریات و مطبوعات، زبان ترکی رایج را به کار می برند. اصل ۱۵ نیز مبین همین نکته است که اسناد و مکاتبات رسمی کشور به زبان و خط رسمی فارسی به کار رود. در کنار آن نیز استفاده از زبان‌های محلی در نشریات و مطبوعات مجاز و به کارگیری “ادبیات ترکی” در کتابهای درسی محلی نیز آزاد می باشد. آزاد به معنی اختیاری نه اجباری و حتمی.

البته باید گفت که تبیین و تفسیر این ماده، که اغلب با پیش فرض‌های ذهنی برخی گروه‌ها و افراد، صورت می‌گیرد، موجب سوء برداشت و متعاقب آن اختلاف و مستمسکی برای اهداف و اغراض سیاسی قرار می‌گیرد. درحالی که ماهیت و مفهوم اصل ۱۵، آنچنان روشن است که نیاز به تعبیر و تفسیر ندارد. در مقابل نیز باید اذعان نمود که هستند برخی از متعصبان ملی و یا مسئولان کج اندیش که به این بخش از هویت ملی ایرانیان (توجه به زبان‌های محلی و بومی) بی‌توجهی کرده و تلاش دارند از رواج حداقل حقوق شهروندی اقوام ممانعت به عمل آورند. درحالی که اهالی ترک زبان آذربایجان قرن‌ها به مسالمت در چهارچوب سرزمین تاریخی ایران و هویت ملی آن به حیات خود ادامه داده و در صیانت از زبان و هویت ایران و حدود و ثغور آن در مقابل بیگانگان همیشه پیشتاز و جان برکف و در اعتلای دانش و فرهنگ ایران نیز بسیار موثر بوده‌اند. لذا ضروری است که در راستای تحقق کامل این اصل و حفظ و صیانت از زبان و ادبیات ترکی رایج در آذربایجان، هرگونه تلاش و همت لازم را به کار بست.»

– آیا زبان های محلی را می‌توان جزو میراث فرهنگی ایران به شمار آورد؟

زبان ترکی در منطقه‌ی آذربایجان، همچون زبان کردی در غرب ایران، زبان بلوچی در جنوب شرق و… با هر دیدگاهی که نگاه شود، دیگر جزوی از میراث فرهنگی ایران به شمار می‌روند و حفظ و صیانت از آنها را در کنار زبان ملی فارسی، باید جزو اولویت‌های فرهنگی دانست. در این ارتباط هم از دکتر نوین سوال پرسیدم:

جلوه‌های هنری، فرهنگی و ادبی ترکی آذربایجانی ریشه ایرانی و اسلامی دارند

«در راستای حفظ و صیانت از زبان ترکی، لازم است که جلوه‌های مختلف فرهنگ، آداب، رسوم، باور، ادبیات، فولکلور و… ترکی را، از طریق چاپ، نشر و اعتلای آن به مثابه بخشی از هویت ملی ما، حفظ و حتی گسترش داد. بسیاری از جلوه‌هایی هنری، فرهنگی و ادبی ترکی رایج در آذربایجان، ریشه ایرانی و اسلامی دارند. بررسی و تبیین آنها نیز در تقویت هویت ملی ما کمک شایانی می نماید. دیگر اینکه ضروری است، در راستای تحقق اهداف ملی اصل ۱۵، در کتب درسی آذربایجان نیز، بخش‌هایی از ادبیات فاخر و دلنشین ترکی آذربایجانی نیز گنجانده شود، تا هم آشنایی و آگاهی اهالی این منطقه با ادبیات بومی بیشتر شود و هم بهانه‌های واهی و مغرضانه برخی از معاندان نیز، از دست آنها گرفته شود.»

– به نظر جنابعالی بازمانده‌‌ی زبان‌های پیشین آذربایجان باید صیانت و حفظ شوند؟

با کمی گشت و گذار در مناطق و روستاهای آذربایجان مانند؛ گلین قیه در مرند، کرینگان در ورزقان، عنبران در نمین، کلور در خلخال، پیله رود، میناباد در استان اردبیل و… با زبان‌های پیشین آذربایجان (آذری پهلوی و تاتی) روبرو خواهیم شد که متاسفانه با نفوذ زبان‌های دیگری چون ترکی و فارسی در حال از بین رفتن هستند. در این ارتباط و لزوم حفظ و صیانت از این زبان‌ها از دکتر نوین پرسیدم:

صیانت از زبان‌های پیشین آذربایجان، وظیفه علمی و ملی است

«هرچند که آثار بازمانده از زبان‌های کهن ایرانی در آذربایجان، بسیار کم و گاهی ناچیز است و متأسفانه روز به ‌روز نیز، رو به زوال و نابودی می‌گذارد، اما با عنایت به جایگاه و اهمیت تاریخی و فرهنگی آنها، حفظ و صیانت آنها یک وظیفه علمی و حتی ملی به شمار می آید. در این زبانها بسیاری از مبانی و نشانه های تاریخی، بوم زیستی، فرهنگی و اجتماعی ساکنان این نواحی دیده می‌شود که مطالعه و بررسی آنها از اهم وظایف محققان و پژوهشگران علمی و فرهنگی ما می‌باشند لذا ضروری است که ابتدا مسوولان فرهنگی و اجتماعی ما، از جمله صدا و سیمای محلی، مطبوعات و رسانه‌های بومی، با معرفی و نشان دادن جلوه‌های مختلف اینگونه زبان‌ها و نیز آداب و رسوم، فرهنگی و باور سنت‌های رایج این دسته از باشندگان بومی، در صیانت از آنها اقدام نمایند.»