گروه فرهنگ و ادب: 27 شهریور مصادف است با روز درگذشت استاد شهریار و بزرگداشت زبان و شعر پارسی در ایران. اما این انتخاب همواره مورد نقد و اعتراض برخی اهالی ادبیات و فرهنگ در کشور قرار گرفته است. آنها اعتقاد دارند که چرا با وجود شاعران بزرگی چون نظامی، فردوسی، خاقانی، حافظ و سعدی و... روز درگذشت استاد شهریار به عنوان این روز مهم قرار گرفته است؟ نقدی که در نگاه اول به نظر کاملا درست و بجا به نظر می‌آید؛ اما مصداق ضرب‌المثل "یک طرفه به قاضی رفتن" است!

گروه فرهنگ و ادب: ۲۷ شهریور مصادف است با روز درگذشت استاد شهریار و بزرگداشت زبان و شعر پارسی در ایران. وقتی این نامگذاری را در تقویم می‌بینیم، یاد و نام علی اصغر شعردوست، نماینده پیشین مردم تبریز در مجلس تداعی می‌شود. انتخاب این روز به عنوان روز شعر و ادب پارسی را همگان مرهون تلاش “شعردوست” می‌دانند. اما این انتخاب همواره مورد نقد و اعتراض برخی اهالی ادبیات و فرهنگ در کشور قرار گرفته است. آنها اعتقاد دارند که چرا با وجود شاعران بزرگی چون نظامی، فردوسی، خاقانی، حافظ و سعدی و… روز درگذشت استاد شهریار به عنوان این روز مهم قرار گرفته است؟ نقدی که در نگاه اول به نظر کاملا درست و بجا به نظر می‌آید؛ اما مصداق ضرب‌المثل “یک طرفه به قاضی رفتن” است! همزمان با این روز بزرگ برای شعر و ادبیات پارسی، دکتر علی اصغر شعردوست میهمان ما بودند. تلاش کردیم تا از وی سوالاتی پرسیده شود که؛ یکم به این انتقادات پاسخ داده شود و دوم ناگفته‌هایی از این انتخاب برای ما بگویند. گفتگوی زیر حاصل دو ساعت حضور دکتر در دفتر ما بود که تقدیم خواهد شد.

زبان تنها وسیله‌ی انتقال فرهنگ است!

«علی‌اصغر شعردوست» صاحب‌نظر و پژوهشگر ادبیات فارسی و ترکی آذربایجانی با بیان اینکه زبان تنها وسیله است و اساس فرهنگ می باشد، اظهار کرد: ما اگر می گوییم ایرانیِ متمدن در صحنه‌ی گیتی هستیم و اگر مدعی هستیم که آذربایجانی‌ها سهم بزرگی در فرهنگ ایرانی دارند، برای انتقال این فرهنگ یک ابزار لازم است به  نام زبان و در واقع زبان اصلی‌ترین و کارآمدترین وسیله‌ی انتقال فرهنگ است.

علی اصغر شعردوست با اشاره به تقسیم زبان به زبان مادری و زبان فراگیری گفت: زبان مادری همان زبانی است که فرد وقتی زاده می شود و و زبان باز می‌کند و صحبت می‌کند بی آنکه واژه و یا دستور یا گرامری از آن را آموزش ببیند و برای هر فردی با هر زبانی روی کره‌ی زمین صادق است؛ زبان دوم یعنی زبان فراگیری هم همان مدرسه ای است که امروزه تخصصی شده است. و زبان سوم زبان اجتماعی است همان زبان عمومی که مردمان یک  سرزمین در کنار زبان مادری فرامی گیرند تا با مردمان خارج ار محیط خود با آنها سخن بگویند.

شعردوست با تاکید بر اشعار و دیوان‌های شهریار گفت: زبان شعری شهریار با فارسی آغاز شده است چرا که شهریار در قالب مدرسه ای و محل تولد خود نگنجیده و از سنین نوجوانی در تهران نزد مرحوم اعتصام المولک پدر پروین اعتصامی که رئیس شورای کتابخانه ملی بود به به فراگیری پرداخته است..

شهریار وقتی در شعر فارسی شناخته شده بود، به شعر ترکی روی آورد!

وی ادامه داد: شهریار در دهه ۳۰ در محافل ادبی به بلوغ شعری رسید و اولین شعر او به سال ۱۲۹۲ مربوط می‌شود. در سال ۱۳۰۸ اولین کتابچه شهریار چاپ می شود و ملک الشعرای بهار برای آن مقدمه‌ای می نویسد.

این صاحب نظر ادبیات فارسی و ترکی در ادامه و با تاکید بر زبان شعری شهریار ادامه می دهد: شهریار وقتی به سرودن شعر ترکی رو می آورد که در زمینه شعر فارسی یک شاعر بسیار شناخته شده بود.

وی مطرح کرد: شهریار به این حقیقت توجه داشت که مردم آذربایجان با اینکه زبان مادریشان ترکی است اما چون مرمانی پیشرفته هستند و از طرفی آذربایجان در همسایگی با کشورهای دیگر است، به زبان های دیگر هم باید ورود کند. همانطور که شهریار در دوره نوجوانی غیر از زربان مادری و  فارسی، زبان فرانسه یاد می گیرد.

شعردوست با بیان جمله‌ای از استاد که گفته بود زبان مادری من ترکی است اما شعر نوشتن به این زبان را نمی‌دانم ادامه داد: شهریار با نهیب مادرش که گفته بود به زبان مادری خود نیز شعر بسرای، مجموعه عواطف انسانی را با بیان شاعرانه و روح لطیف خودش را در هم می‌آمیزد و در دوره‌ای که زبان ترکی رونقی نداشت، سهندیه فخیم را می‌آفریند که به هرحال دایره المعارفی از فرهنگ عامیانه ضرب المثل‌ها، کنایات، اشارات، زندگی روستایی  و آداب رسوم در آن جمع شده است و بعد از آن بود که شهریار گفت زبان من به ترکی گفتن باز شده است.

مردم آذربایجان خشت های درشت مدنیت ایرانی را گذاشتند

علی اصغر شعردوست با تاکید بر اینکه مدعی هستیم مردم آذربایجان خشت های درشت مدنیت ایرانی را گذاشتند یعنی ایرانیت و ایران بزرگ به مقدار زیادی مرهون آذربایجان و آذربایجانی‌ها است و از قبل از اسلام تا بعد از اسلام تا دوره‌ای که تشیع در ایران رسمی می‌شود و پایگاه و جایگاه اصلی آذربایجان قرار می‌گیرد، گفت: همه مردم بعد از زبان مادری یک زبان اندیشگی دارند که زبان اندیشگی آذربایجان، فارسی است برای اینکه از چهاجوب فراتر برود و اثرگذار باشد. اگر شاعر آذربایجانی فقط به ترکی شعر بگوید میزان قدرت شعری او و میزان توانایی اندیشه او در لرستان و خوزستان فهمیده نمی‌شود.

وی گفت: وقتی شهریار شعر فارسی می‌گوید، می‌داند که این شعر باید در همه جا خوانده شود و در عین حال ترکی هم برایش عزیز است. وقتی می‌خواهد با مردمان منطقه خود ارتباط برقرار کند به زبان مادری خود صحبت می کند.

شعردوست با اشاره به آثار استاد شهریار اظهار کرد: استاد شهریار پنج دیوان فارسی دارد و یک دیوان ترکی. شهریار از لحاظ تیزهوشی و رندی نظیر ندارد و می‌داند که وقتی می‌خواهد کلام همه‌گیری و فراگیری در جامعه داشته باشد باید زبان همه فهم داشته باشد بکار بگیرد.

این پژوهشگر ادبیات فارسی و ترکی شهریار را یک استثنا نامید و گفت: شاعری که در هر دو زبان شاهکار آفریده است. یعنی هم توانسته اشعاری چون علی ای همای رحمت؛ آمدی جانم به قربانت و… را در فارسی بسراید که در اوج شعر فارسی در همه قالب‌ها اعم از غزل، قصیده، مثنوی قرار بگیرد و هم در زبان ترکی حیدربابایه سلام بیافریند. و این شاهکار است..

شعردوست با سرودن این بیت که «شاعر آفریده کار دگر نیاید ز دستم» ادامه می دهد: به اعتقاد من شهریار شعر را نگفته بلکه شعر را زیسته شهریار در حقیقت در عالم شعر زندگی کرده. شهریار در گوشه‌ای نمی‌نشیند تا مثلا طبیعت یا یک حالت انسانی او را به شور در بیاورد و در وصف آن شعر بگوید بلکه شهریار از سن ۸سالگی احساس گناه کرده و گفته است «من گنه کار شدم وای به من» تا روزی که توانسه شعرسراید از گفتن شعر سفارشی اجتناب کرده است.

شعردوست یکی از دلایل ماندگاری شهریار را اینگونه تعریف می کند: آثار شهریار به گونه ای است که هرکسی یک بخشی از حالات درونی خود را در دیوان شهریار پیدا می کند، و این هنر بزرگی است که شاعر بتواند هم زبان و هم دل مردمان یک سرزمین فارغ از هرگونه نفوذ عوامل بیرونی اعم از زبان و زمان، سیاست، قدرت و فارغ از همه چیز باشد.

در ادامه علی اصغر شعردوست به نامه نیما یوشیج اشاره کرد و گفت: نیما در نامه ای دل انگیز در سال۱۳۳۶ برای شهریار این گونه می‌نویسد «ادم در حین سرودن شعر و مواظبت به حال مصراع ها که چطور قواف‌ها را درست کند خسته و کوفته می شود در حالی که در  محضر شما «شهریار» چیزی نیست و چیزی هم نباید باشد»

«ترکی تبریزی» اصلی ترین زبان ترکی است

وی با بیان اینکه اصلی ترین زبان ترکی در مناطق مختلف وجود دارد اما ترکی در تبریز اصلی ترین زبان ترکی است، گفت: وقتی تبریز ولیعهد نشین بود اصناف حوالی شهرداری و خیابان امام که تبریزی‌های اصیل بودند، خریدهای خانه ولیعهد از این مسیرها انجام می‌شد و دلیل آن نیز این بود که زبان آنها که ترکی اصیل بود در ذهنشان بنشیند.

وی بیان کرد: شهریار درست در کانون این زبان قرار داشت، او ترکی استانبولی را می‌دانست وی در شعر سفر خیالی به ترکیه واژگانی که به کار برده است استانبولی است و زبان ترکی قفقاز را هم می‌دانست.

شعردوست یکی از امتیازات شهریار را این می‌داند که همه چیز را قبل از خود چه فارسی و چه ترکی خوانده بود. از جمله حافظ و سعدی، جلال ال احمد و… به همین دلیل است که وقتی که شهریار قصد سرودن شعر ترکی می کند در دام شعرای دیگر نمی‌افتد و هوشیارانه و با چشم باز کلمات را انتخاب می‌کند. از این جهت است که شعر ترکی شهریار را با جامعیتی که دارد چه از نظر ساختار زبانی و چه از نظر واژگان امروز معیاری برای زبان ترکی می‌دانم.

وی ادامه داد: اگر میخواهیم ترکی را صیانت کنیم باید زبان شهریار را صیانت کنیم و از نفوذ ترکی های تزریقی به زبان مادری خودمان پرهیز کنیم و اگر بخواهیم بگوییم ترکی را دوست داریم معیارمان باید زبان شعری شهریار باشد.

شعر ترکی شهریار را با جامعیتی که دارد چه از نظر ساختار زبانی و چه از نظر واژگان امروز معیاری برای زبان ترکی می‌دانم
شعر ترکی شهریار را با جامعیتی که دارد چه از نظر ساختار زبانی و چه از نظر واژگان امروز، معیاری برای زبان ترکی می‌دانم

چگونگی ثبت چنین روزی با نام استاد شهریار

علی اصغر شعردوست با اشاره به فعالیت های خود در بسیاری از زمینه های فرهنگی گفت: ما در تقویم روزی به نام شعر نداشتیم و اولین نقیصه در ذهن من آمد که پیشنهادی در این حوزه بدهم در آن زمان من نماینده مجلس دوره ششم مجلس بودم اما این کار من اصلا ربطی به نمایندگی نداشت. در تقویم برای شاعران روزهای خاصی تعیین شده است، روز سعدی، روز حافظ، روز عطار و… از طرفی می‌خواستم کسی باشد که نسبتی با دوران ما داشته باشد در معاصرین چند اسم محدود داریم. من به شهریار علاقه دارم و نمی‌خواهم بگویم در این انتخاب دوست داشتن من دخیل نبود ولی در این انتخاب مردمی بودن شاعر مهمترین اصل بود.

وی ادامه داد: من نماینده مجلس بودم که در شبی نامه‌ای به رئیس جمهور وقت و رئیس شورای فرهنگی نوشتم که در آن ابتدا از ضرورت تایید روز شعر گفتم و در ادامه دلایلم را برای اینکه این روز مصادف باشد با روز وفات استاد شهریار بیان کردم و درخواست کردم نامه به صورت محرمانه به رئیس جمهور برسد که در شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب نشد و بعد به شورای فرهنگی عمومی ارجاع یافت که یکی از بازوهای تخصصی شورای عالی انقلاب فرهنگی است و به ریاست وزیر ارشاد تشکیل می‌شود. تعدادی از وزرا و دست اندکاران فرهنگی حضور داشتند که من دفاعیه خود را ارائه کردم و بعد از دو روز به تصویب رسید و به شورای عالی انقلاب فرهنگی ارسال شد. من درخواست کردم تا زمانی که رئیس جمهور تصویب نکرده، اعلام نشود. شبی که خبر تصویب نهایی به من رسید با خبرنگار ایرنا مصاحبه تلفنی کردم که روز ۲۷شهریور به عنوان روز بزرگداشت شعر و ادب پارسی و روز بزرگداشت استاد شهریار با تصویب شورای عالی انقلاب در تقویم ایران تعیین خواهد شد. فردا صبح نماینده یکی از شهر‌ها از این انتخاب ناراحت شده بودند و از آن روز گلایه ها شروع شد.

شعردوست با ابراز ناراحتی از رفتار برخی نمایندگان آذربایجانی ادامه داد: در دو زمینه از بعضی از نمایندگان آذربایجانی گلایه دارم که زمینه انتخاب روز شعر به من کمک نکردند و دیگری طرحی که برای تدوین راهکارهای اجرایی اصل ۱۵قانون اساسی برای آموزش زبان ترکی ارائه داده بودم و می بایست  به امضای ۱۵نفر می رسید و از نمایندگان آذربایجانی فقط یک نفر امضا کرد.

شهریار شاعر سیاسی هم هست!

وی در پاسخ به این سوال که آیا شهریار را می‌شود شاعر سیاسی دانست؟ پاسخ داد: بله شهریار در زندگی شاعرانه‌اش نقطه‌های طلایی آمیخته با سیاست هم داشت و موضع هم می‌گرفت. و اصلا شعر برای انقلاب گفتن سیاسی محسوب می شود. اگر در وادی رحمت سر قبر شهدا شعرهایی می بینید که در جای دیگری نمی‌بینید، باید گفت که در آن زمان به ایشان رجوع می کردند و می‌گفتند پدری شهیدی هستم برای سنگ قبر پسرم شعری بگویید. و ایشان بدون اینکه نسخه‌ای از آن را داشته باشند با یک صفایی می‌گفت.

شعردوست به حقوق و شرایط زندگی استاد اشاره کرد و گفت: شهریار از حقوق بازنشستگی دانشگاه تبریز روزگار می‌گذراند. قبل از انقلاب شهریار می‌توانست هرچیزی می‌خواهد بگیرد. در سال ۱۳۵۵ استاندار وقت آذربایجان از شهریار وقت می‌گیرد و نامه‌ای می‌آورد که که عالی حضرت شما را به کتابخانه سلطنتی منصوب کردند و یک خانه مجلل در شمیران برای شما تدارک دیده شده است؛ که شهریار با طبع کریم خود می‌گوید «میکده چون به باد شد، دعوت من به باده کرد-روغن ریخــته‌ اسـت کو، نــذر امــام‌زاده کرد».

وی ادامه داد: یکی از نمایندگان قم امانتی از سوی رئیس جمهور وقت را آورد و چک را دودستی به دست شهریار داد استاد نگاهی به بغل دستی کرد و با لحن تند گفت: مگر نگفته‌ام چیزی نخواهم گرفت! با اصرار همراهان که هدیه است و نمی‌شود پس فرستاد، همانجا بدون اینکه مبلغ چک را ببیند چک را پشت نویسی کرد که از طرف محمدحسین شهریار به جبهه های حق علیه باطل.

شعردوست با بیان اینکه باید بنیادی با نام استاد شهریار تاسیس شود گفت: من دوبار قونیه را به فاصله دو سال دیده‌ام! در بار اول یک هتل ۵ستاره داشت بار دوم چندین هتل! آنها با مولانا قونیه را به یک مرکز توریستی تبدیل کرده‌اند ما اگر از نظر معنوی و عرفانی و داده‌های روحانی شهریار هم نمی‌نگریم از لحاظ داده های فیزیکی به جذب توریستی کشور بنگریم.

وی همچنین گفت: ما در مسیر ملی شدن این روز گام برمی‌داریم چراکه شهریار نعمت بزرگی است و وجودش حتی بعد از وفاتش برکاتی است برای کشور و استان.

علی اصغر شعردوست در پایان پیشنهاد خود را در رابطه با به ثبت رساندن نام شهریار به عنوان شاعر ایرانی وحدت بخش ملل مشرق زمین در یونسکو عنوان کرد./ زهرا رشیدی

  • نویسنده : گروه فرهنگ و ادب آذرپژوه
  • منبع خبر : گروه فرهنگ و ادب آذرپژوه