گروه فرهنگ و ادب: جریان قومی در آذربایجان سعی دارد با تاکید بر فاکتور زبان، سیاست "دیگری‌سازی" میان مردم آذربایجان با سایر اقوام ایرانی را رقم بزند. این جریان وابسته به برخی کشورهای همسایه ،همچنین تلاش دارد تا با تاکید بر همین فاکتور، سیاست "خودی‌سازی" میان مردم آذربایجان با کشورهای ترک زبان را هم دنبال کند. در این ارتباط موسسه مطالعات آذربایجان (آذرپژوه) اولین جلسه‌ی تخصصی درباره زبان پیشین آذربایجان را با حضور سه تن از اساتید و محققان آذربایجانی برگزار کرد.

گروه فرهنگ و ادب: مبحث زبان در منطقه‌ی آذربایجان یکی از مباحث مهم و چالشی است که جریان قومی نیز تلاش زیادی برای تحریف و جعل آن به نفع سیاست‌های خود انجام می دهد. پیش از همه باید بدانیم که منطقه‌ی آذربایجان به دلیل موقعیت ژئوپلتیکی خود همواره محل عبور و مرور اقوام مختلف از تمدن‌های گوناگون بوده و این امر باعث می‌شده تا آذربایجان محل تلاقی فرهنگ‌ها و زبان‌های مختلف باشد. به طوری که پیش از اسلام شاهد حضور زبان‌های مادی، اورارتویی، ماننایی و… و بعد از آن هم شاهد گسترش زبان آذری پهلوی، فارسی، ارمنی و این اواخر زبان ترکی آذربایجانی هستیم. این تنوع زبانی در منطقه‌ی آذربایجان نه تنها دلیلی بر ضعف فرهنگی نیست، بلکه نشان از بالندگی و تساهل فرهنگی آن نیز هست!

اخیرا جریان قومی در آذربایجان با حمایت مادی و معنوی برخی کشورهای همسایه سعی دارد با تاکید بر فاکتور زبان، سیاست “دیگری‌سازی” میان مردم آذربایجان با سایر اقوام ایرانی را رقم بزند. این جریان وابسته همچنین تلاش دارد تا با تاکید بر همین فاکتور، سیاست “خودی‌سازی” میان مردم آذربایجان با کشورهای ترک زبان را هم دنبال کند.

 موسسه مطالعات آذربایجان (آذرپژوه) در راستای پاسخگویی به شائبه‌ها و جعلیات پیرامون فرهنگ و تاریخ آذربایجان، اولین جلسه‌ی تخصصی درباره زبان پیشین آذربایجان را با حضور سه تن از اساتید و محققان آذربایجانی برگزار کرد که در این برنامه سه موضوع مورد بررسی قرار گرفت: یکم این که زبان آذربایجان در گذشته چه بود؟ دوم این که تغییر و تحول و دگرگشت زبان در آذربایجان از چه زمانی آغاز و به سرانجام رسیده است؟ و نهایت این که زبان فعلی در آذربایجان چیست و نهادهای متولی چه وظیفه‌ای در مقابل حفظ و صیانت از آن به ویژه در تهاجم زبان‌های ترکی بیگانه بر عهده دارند؟ برای پاسخ به این سه سوال مهم در حوزه‌ی زبان در آذربایجان، دکتر حسین نوین عضو هیئت علمی دانشگاه محقق اردبیلی و صاحب کتاب «تاریخ زبان آذری»، دکتر داریوش افروز اردبیلی، محقق و پژوهشگر و صاحب تالیفاتی در حوزه‌ی فرهنگ و تاریخ آذربایجان و دکتر کیامهر فیروزی استاد دانشگاه آزاد واحد تهران مرکزی و صاحب کتاب کم حجم اما پر محتوای «آذربایجان ترک زبان است نه ترک نژاد» باهم به گفتگو نشستند که ماحصل آن تقدیم می‌شود:

آذری، زبان اصلی مردم آذربایجان بود

منابع قدیمی ایرانی و خارجی و عرب و روس و آلمانی استناد کرده اند که زبان رایج آذربایجان ایران، آذری بوده است
منابع قدیمی ایرانی و خارجی و عرب و روس و آلمانی استناد کرده اند که زبان رایج آذربایجان ایران، آذری بوده است

حسین نوین رنگرز، عضو هیئت علمی دانشگاه محقق اردبیلی، در خصوص موضوع زبان در آذربایجان گفت: این موضوع به گونه‌ای است که باید از جنبه‌های تاریخی، اجتماعی، فرهنگی، ادبی، سیاسی و جغرافیایی به آن پرداخت. زبان آذربایجانی در ایران (یعنی مناطق پایین رود ارس) زبان خاص ایرانی، کهن و قدیمی و شاخه‌ای از زبان‌های باستانی مادی بود و مناطق بالای رود ارس که به غلط آذربایجان نامیده می‌شود بحث جداگانه‌ای است. در این بحث باید چند محور و موضوع بیان شود؛ این که آذربایجان کجاست و زبان آذربایجان در گذشته چه بوده است و این زبان ترکی جایگاهش کجاست و چگونه در آذربایجان برای خود جا خوش کرده است.

نوین با بیان اینکه بحث پیرامون چه بودگیِ زبان آذربایجان تاریخچه‌ای کمتر از ۱۱۰یا ۱۲۰ساله دارد، اظهار داشت: تا قبل از زمان مشروطه و در بین مردم و حتی نخبگان، بحث زبان ترکی مطرح نبود ولی از زمان ترجمه‌ی آراء و نظرات “روشنی بیک” از ترکی عثمانی در مطبوعات وقت ایران و نگرانی‌هایی که ایرانی‌ها از دولت عثمانی و دخالت‌های ترکیه در ایران داشتند، نخبگان ایرانی به این مسئله پرداخت کردند و در ادامه نیز با اشغال شمال ایران در جنگ جهانی دوم توسط قوای روس و ایجاد حرکت های واگرایانه توسط افراد دست نشانده‌ی فرقه دموکرات که با توسل به مسائل قومی صورت می گرفت، اهمیت پرداختن به زبان ترکی آذربایجانی را دو چندان می کرد.

وی افزود: موضوع امروز زبان اصیل و ترکی آذربایجان به عنوان یک پارامتر و هویت ملی و فرهنگی در مباحث سیاسی و علمی مطرح است.

نوین با بیان اینکه زبان قدیم آذربایجان به زبان آذری معروف است، گفت: از زمان حکومت مادهای ایرانی در آذربایجان، زبان مادی که شاخه‌ای از زبان چهارگانه زبان های ایرانی است در آذربایجان رواج پیدا کرده است.

وی با اشاره به سخن بارتولد که گفته بود «ترکان پس از سقوط حکومت سامانیان به آسیای میانه نقل مکان کردند و به مرور نام ماوراالنهر به ترکستان بدل شد» بیان کرد: در آذربایجان دوران ماد هم اغلب اسامی شهرها و رودها و کوه ها ایرانی بوده است.

نوین اظهار کرد: محققان بسیاری بر ایرانی بودن خط و زبان مادی اشاره کرده اند، جغرافی‌دان معروف سده اول میلادی به مشابهت زبان سکایی و مادی اشاره کرده است. هرودت و دیگر منابع تاریخی، زبان مادی را به گروه زبان های ایرانی متعلق دانسته است و زبان مادی که در واقع زبان آذربایجانی قدیم بوده است. حتی برخی زبان اوستایی و مادی را از یک ریشه دانسته‌اند. برخی مورخان معتقد هستند که کتاب زرتشتیان زبان کامل مادی است یا در واقع شکل دیگر زبان مادی است. اوستا و ماد درحقیقت هم خانواده و هم خون هستند. هرودت هم همین نظر را دارد.

این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه زبان پهلوی و شاخه‌های متعدد آن از قدیم تا کنون در مغرب و شمال غرب ایران وجود داشت، گفت: در آذربایجان نیز زبان کتاب‌های دینی و افسانه ها و محاوره مردم پهلوی بوده است و آثاری که ما از این دوارن در دست داریم و فراوان هم هست، نشان دهنده این است که در آذربایجان و اطراف آن تا مدت های طولانی این زبان رایج بوده است که اخیرا و بعد از اسلام هم به زبان آذری معروف شده است که پژوهشگران آذربایجانی مانند کسروی و دیگران در این مورد مفصل توضیحات داشتند.

حسین نوین در ادامه با اشاره به منابع قدیمی که معتقد به زبان آذری در آذربایجان بودند توضیح داد: این منابع قدیمی ایرانی و خارجی و عرب و روس و آلمانی استناد کرده اند که زبان رایج آذربایجان ایران، آذری بوده است و آذری جزو زبان‌های ایران است که تغییر یافته‌ی زبان مادها بوده است و اخیرا هم در برخی شهرها و مناطق دورافتاده‌ی کشورمان نیز این زبان رایج است و منابع زیاد مکتوب هم از این زبان در دست داریم. منابع متعددی به آذری بودن زبان آذربایجان اشاره کرده است: در دوران باستان نیز آثار کثیری وجود دارد که نشان دهنده این نکته است. اما اگر بخواهیم به منابع معتبر اشاره کنیم باید صحبت های استرابون را بیان کرد که می گوید «…زبان سراسر ایران ایرانی است و زبانشان به یکدیگر نزدیک است.» دیاکونوف هم می گوید «زبان مادی ها مشابه زبان پارسی و بلخی ها است…. اگر کتیبه هایی از ماد به دست بیاید، گمان می‌کنم این خط و زبان مانند کتیبه های هخامنشی باید باشد.»

در پایان نوین، استاد دانشگاه محقق اردبیلی، با اشاره به زبان ترکی رایج در آذربایجان گفت: به رغم اینکه زبان فعلی ما ترکی است، اما روح ایرانی دارد و حتی مشخصات دستوری آن فارسی است و ساختار زبانی ترکی امروزی ما هویت ایرانی دارد. به هر دلیل سیاسی یا اجتماعی که در پی حاکمیت ترک‌ها شکل زبان آذربایجان عوض شد اما زبان ترکی آذربایجانی کامل هویت ایرانی و فارسی دارد و از لحاظ مواد تشکیل دهنده لفظی و معنوی زبان، در ترکی آذربایجان، هویت ایرانی اسلامی در ادبیات و گفتار و نوشتار هویدا است و اغلب واژگانش فارسی ایرانی و عربی اسلامی است. به طور کلی زبان ترکی آذربایجان با زبان ترکی آلتایی فرق می کند در مراسم و مراودات اجتماعی و تمامی مسائل اجتماعی و فرهنگی با آذربایجان کاملا متفاوت است.

داریوش افروز: کشیدن دیوار جدایی میان مردم آذربایجان و دیگر ایرانیان، هدف اصلی جهانخواهان روسی!

در دگرگشت زبان آذری به ترکی، دست جهانخواهان، به ویژه جهانخواهان روسی درکار بود
در دگرگشت زبان آذری به ترکی، دست جهانخواهان، به ویژه جهانخواهان روسی درکار بود

داریوش افروز اردبیلی، دیگر پژوهشگر آذربایجانی هم در ادامه، با بیان اینکه نخستین پژوهش دانشی در زمینه‌ی زبان پیشین آذربایجان را دانشمند گرانمایه احمدکسروی به دست داد، گفت: پس از کسروی، دانشمندان و زبان شناسانی که بیشترشان فرزندان آذربایجان بودند، این راه را پی گرفتند. از آنجایی که کسروی نخستین پژوهش را در این زمینه به دست داد، کاستیها و ایرادهایی در کارش بود که البته، هیچ لطمه‌ای به جایگاه دانشی وی وارد نمی کند. به باور بنده برترین پژوهشهای تاریخی و دانشی و زبانشناسی را در این زمینه، استاد فیروز منصوری سلماسی، با نوشتن کتابهای “مطالعاتی درباره تاریخ، فرهنگ و زبان آذربایجان” و “فرهنگ واژگان آذری”به دست داده است.

این پژوهشگر، با تاکید بر اینکه گونه‌ای نگاه خوش بینانه وگونه‌ای خوش باوری در انجمنهای دانشی و نهادهای دانشگاهی در ایران هست که دیگرشدن زبان در آذربایجان را پدیده ای طبیعی و در پی کوچ تیره‌های ترک زبان می دانند، گفت: به هیچ روی چنین نیست و دست جهانخواهان، به ویژه جهانخواهان روسی -که در پی اوباریدن (بلعیدن) آذربایجان بودند- در کار بود تا با دیگر کردن زبان مردم آذربایجان دیوار جدایی میان آذربایجانیان و دیگر ایرانیان برافرازند و هر چه بیشتر، این دیوار را بلندتر و ستبرترکنند.

داریوش افروز ادامه داد: ما رساله‌ی مولانا روحی انارجانی را – که در سال ۹۹۲ه.ق. یا۹۹۳ه.ق. نوشته شده است- در دست داریم که به گویش مردم تبریز در آن زمان نوشته شده است و در این رساله، حتی یک واژه‌ی ترکی دیده نمی شود و همچنان که پژوهشگران نشان داده‌اند زبان مردم تبریز در آن روزگار، بسیار نزدیک به زبان پهلوی دوره‌ی ساسانی بود.

گریز دومرحله ای ترک‌زبانان عثمانی به آذربایجان و قفقاز

افروز با اشاره به دو گریز بزرگ که سبب شد ترک‌زبانان در آذربایجان ساکن شوند، گفت: به دنبال بروز کشتار و قحطی و گرسنگی و ناامنی و ستمگریهای فزون از پندار در خاک عثمانی-که به عصیانهای جلالی آوازه یافت-گریز بزرگ و بی سابقه‌ی مردم آناتولی به سوی مرزهای ایران در سالهای ۱۰۱۱ه.ق. و ۱۰۱۲ه.ق. انجام شد و هزاران تن از مردم ستمدیده‌ی آناتولی به خاک ایران پناهنده شدند و در آذربایجان و قفقاز ساکن شدند. گریز بزرگ دیگر مردم آناتولی، در پی ستمگری‌های وحشیانه‌ی مراد پاشا قویوجی (چاهکن) در خاک عثمانی-که با سنگدلی فراوان، کسانی را که در عصیان‌های جلالی دست داشتند کشتار و یا در چاه‌ها دفن می‌کرد- در سالهای ۱۰۱۶ه.ق. و۱۰۱۷ه.ق. به سوی آذربایجان و قفقاز روی داد.

ترک‌زبانان، سواره نظام دولت قاجار

وی ادامه داد: جالب است بدانیم که در میان عشایر آذربایجان هنوز کسانی هستند که از نیاکان خود داستان کوچ گسترده‌ی مردم آناتولی به آذربایجان را شنیده‌اند و به یاد دارند. گروه‌های گسترده‌ی ترک‌زبانان در آذربایجان، در میانه‌ی دامنه‌های شمالی کوه سبلان و کرانه های رود ارس، ییلاق و قشلاق می کردند. پس از دوره‌ی افشاریان، دامداران ترک‌زبان به سوی جنوب کوه سبلان و پیرامون سراب و جاهای دیگر گسترش یافتند.

وی افزود: از آنجا که سواره‌نظام شاهسون، هسته مرکزی و ستون فقرات سپاه ایران در جنگ با روسیه تزاری بود، پس از قرارداد ترکمانچای، دولت روسیه در تلاش بود تا شاهسونها را به شمال رود ارس (قلمرو روسیه) بکشاند. دولت قاجار که این معنی را دریافته بود، می‌کوشید شاهسون‌ها را هرچه بیشتر از مرز روسیه دور کند؛ این بودکه شاهسون‌ها را نخست به سوی میانه و سپس به سوی زنجان و قزوین کشاندند؛ که این مساله، به دور دویم گسترش ترکی در آذربایجان انجامید.

دکتر افروز ادامه داد: اما اگر شمار دامداران ترک‌زبان چند برابر و گستره چراگاههایشان بسیار بیشتر می‌شد باز هم نمی‌توانستند کوچکترین تغییری در زبان مردم آذربایجان پدید آورند. آن چیزی که باعث تغییر زبان مردم آذربایجان شد سیاستهای هدفدار و سنجیده و استادانه جهانخواهان روسی بود. روسیان به یاری پژوهش‌های دقیق شرق شناسان، برنامه‌های گسترده‌ای به راه انداختند تا هرچه بیشتر، زبان کهن مردم آذربایجان را از میدان به درکنند و بدینگونه، دیوار جدایی میان آذربایجانیان و دیگر ایرانیان برافرازند و شوربختانه، در این کار کامیاب شدند.

داریوش افروز با اشاره به سخنان دکتر نوین، عضو هیات علمی دانشگاه محقق اردبیلی گفت: دلیل روشنی که در این باره در دست داریم، سرنوشت زبان عربی در آذربایجان است. همچنان که آقای دکتر نوین فرمودند تا نیمه‌های سده چهارم هجری قمری، زبان عربی در پی کوچ گسترده عرب زبانان از شبه جزیره عربستان، یکی از زبانهای روان در آذربایجان و قفقاز بود؛ اما پس از گذشت مدت زمان کمابیش کوتاهی، زبان عربی در آذربایجان و قفقاز از میان رفت.

وی در پایان اظهار داشت: بی گمان اگر برنامه‌های استادانه و سنجیده و هدفدار روسیان نبود، زبان دامداران کوچ کرده به آذربایجان هم ،به چنین سرنوشتی دچار می‌شد.

کیامهر فیروزی: زبان فعلی آذربایجان تفاوت فاحشی با ترکی آلتایی دارد

اگر قرار بر صیانت از زبان های محلی باشد، زبان در آذربایجان فقط زبان ترکی نیست!
اگر قرار بر صیانت از زبان های محلی باشد، زبان در آذربایجان فقط زبان ترکی نیست!

کیامهر فیروزی استاد دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز هم با بیان موضوع دگرگشت زبان آذربایجان از پهلوی آذری به زبان کنونی آذربایجان که از منظر زبان شناختی با زبان ترکی متفاوت است گفت: از منظر زبان شناختی زبان امروز آذربایجان در واقع تلفیقی از واژگان دری و پهلوی و واژگان ترکی و واژگان مفرس عربی است و تفاوت های فاحشی با زبان های اصیل ترکی_ آلتایی دارد.

کیامهر فیروزی اظهار داشت: در واقع زبان امروز آذربایجان آمیخته با عناصر زبان ایرانی است که در فضای فرهنگی ایرانی رشد و نمو یافته است و از این منظر با زبان ترکی آلتایی تفاوت دارد. موضوعی که کمتر به آن پرداخت شده است دو نکته است: یک مسئله فرهنگی است؛ صرف نظر از اینکه رواج زبان ترکی در آذربایجان حاصل کنش استعماری روس ها در منطقه باشد یا حاصل فرایند دگرگشت زبانی در طی چند قرن، بررسی متون تاریخی و سفرنامه و اسناد و همچنین نظر اجمالی بر فرهنگ و سنن، آداب و رسوم و سبک و سیاق مردم آذربایجان به خوبی بر این حقیقت دلالت دارد که مردم آذربایجان دارای فرهنگ و آداب و رسوم و سنت های ایرانی هستند و با آداب و رسوم و سنت ترکی _آلتاییک بیگانه هستند و هیچ سنخیتی با آن ندارند. برای نمونه به چند مورد از تفاوت های فرهنگی مردم آذربایجان با ترکان اشاره می کنم: قبایل ترکان زرپوست در نامگذاری نوزادان سنتی داشتند بدین قرار که پس از تولد نوزاد ،پدر از چادر یا خانه خارج می‌شد و اولین چیزی را که می‌دید ،نام آن  را بر فرزند خود می‌نهاد. مانند البتکین، سبکتکین و غازان (به معنی دیگ). چنین آئین‌ها و سنت‌ها را در بین مردم آذربایجان سراغ نداریم. یا مورد دیگر جمجه‌های یافته شده در مجارستان مربوط به هون‌ها مورد برسی قرار گرفت و با چیز عجیبی مواجه شدند. بسیاری از آن جمجمه ها ضربه خورده و حالت غیرطبیعی داشتند. در فرهنگ آلتایی، به هنگام تولد نوزاد ،به وسیله یک آلت سخت ضربه‌ای بر سر نوزاد می‌زدند ،چنین آیینی در آذربایجان سراغ نداریم!

این استاد دانشگاه ادامه داد: ما چنین سننی را در بین مردمان آذربایجان نداریم و تفاوت های بسیار فاحشی وجود دارد در سبک زندگی آذربایجانی ها و سنت‌ها و آئین‌های ترکی _آلتایک، آذربایجانی ها دین ایرانی داشتند. آتشکده ها و آتشدان ها و همچنین متون دینی همه موید وجود دین زرتشتی در آذربایجان است و هیچ نشان از آیین شمنی ترکان در اذربایجان به چشم نمی‌خورد.

تحقیقات ژنتیکی گواه ایرانی بودن آذربایجانی‌ها

تحقیقات ژنتیک هم در این زمینه صورت گرفته است، در دانشیگاه کمبریج از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۶ در فلات ایران انجام شد که نتایج مختلفی داشت. DNA مادری گرفته شده نشان داد این DNA در فلات ایران از پیشینه ۱۰ تا ۱۱هزارساله برخوردار است و هجوم مهاجمان نتوانسته است تغییرات عمده ژنتیکی در این DNA ایجاد کند. از دیگر نتایج بدست آمده از تحقیقات ژنتیک این است که مردم آذربایجان از نظر شاخصه‌های ژنتیکی هیچ قرابت و شباهتی به ترکان زرد پوست ندارند. همچنین تحقیقات ژنتیک اخیر نشان داد که شاخصه های نژادی در بین ساکنان فلات ایران به قدری به هم نزدیک و به هم پیوسته است که به سختی می توان واژه اقوام را در مورد ساکنین فلات ایران بکار برد. پس بنابراین برخلاف تبلیغات غیر علمی پان ترکیسم، آذربایجان تافته جدا بافته‌ای از پیکر ملت ایران نیست و تغییر زبان صرف نظر چگونگی ورود زبان ترکی منجر به تغییر هویت نمی شود و آذربایجانیان همچنان ایرانی هستند.

اگر قرار بر صیانت از زبان های محلی باشد، زبان در آذربایجان فقط زبان ترکی نیست!

در ادامه‌ی گفتگو پارساپور از خلخال سوالی در رابطه با زبان تاتی مطرح کرد و گفت: چه راهکاری برای حفظ زبان تاتی که در حال از بین رفتن است ارائه می‌کنید و اینکه چه کمکی در زمینه تحقیقاتی در زمینه اینکه این زبان ریشه آذری دارد می‌توانند بکنند؟

فیروزی در پاسخ به این سوال گفت: کاربرد “تات‌زبان” اساس علمی ندارد و واژه تات خود ترکی است و همانگونه که اعراب به غیر عرب، عجم می‌گفتند، قبایل ترک که وارد ایران شدند خودشان که ترک بودند به بومی های آذربایجان تات یا تاجیک می گفتند و علمی تر این است که زبان آذری یا پهلوی گفته شود.

وی ادامه داد: اگر قرار بر صیانت و حفاظت از زبان های محلی باشد زبان در آذربایجان فقط زبان ترکی امروزی که خود پرورش یافته ایران است، نیست! ما در آذربایجان زبان ترکی و پهلوی را هم داریم ولیکن به دوستان تات توصیه می‌کنیم که زبان خود را حفظ کنید این یادگار فرهنگ دیرین ایران است که در این راستا اقدامات مفیدی هم می‌توان انجام داد به این صورت که نشریه ای حداقل در منطقه خود وجود داشته باشد و یا انجمن و آن.جی.اوها را تشکیل دهند ضمن اینکه وظیفه دولت نیز هست که از این زبان ها حفظ و صیانت کنند. افروز نیز با بیان اینکه تات زبان ها خود باید پیشگام در حفظ ادبیات و زبان خود باشند اظهار کرد: آن چیزی که زبان فارسی و فرهنگ ایرانی را در برابر زبان عربی نگه داشت، ادبیات پربار زبان فارسی بود. تات زبان‌ها نیز باید چنان آثار پرباری به زبان تاتی بیافرینند تا همه‌ی مردم شمال‌غرب نگاه هایشان به زبان کهن تات جلب شود.

  • نویسنده : گروه فرهنگ و ادب آذرپژوه
  • منبع خبر : آذرپژوه