مسئلهی اصلی در گفتوگو با دکتر مجید کریمی، نویسندهی کتاب «تاتهای قفقاز یا پارسیزبانهای جمهوری آذربایجان» این است که ریشهی قومی، تاریخی و زبانی و علت نامگذاری تاتها را شناخته و بدانیم که تاتها چه قومی هستند و چه حضوری در این حوزهی تاریخی داشته و سیر تکوینی تاریخی آنها چگونه بوده است؟ همچنین دربارهی رابطهی شروان و اران (آلبانیای قفقاز) با ایران و ایرانتباران توضیح داده میشود.
بر پیشانی کوه بلندی از سلسله کوههای شمال شهرستان سراب، کتیبهای اورارتویی نقر شده است که در زبان محلی به «رازلیق» مشهور است. مرتضی راوندی، مینویسد: «این تمدن در اطراف دریاچهی ارومیه، دریاچهی وان، ارمنستان و ناحیهی آناتولی شرقی قرار داشته است...»
«ارّان» نام سرزمینی در قفقاز است. در مورد محدودهی جغرافیایی این منطقه نظرهای متفاوتی ارائه شده است. مثلا استرابن مینویسد: «آلبانیا [اران] سرزمینی است که از جنوب رشته کوههای قفقاز تا رود کر و از دریای خزر تا رود آلازان امتداد دارد و از جنوب به سرزمین ماد آتروپاتن [آذربایجان] محدود است»
قرار بود به دژ (قلعه) بابک خرمدین در سرزمین آذربایجان برویم. بر خود لازم می دانستم تاریخ آذربایجان را بدانم. کتاب تاریخ آتورپاتکان، نوشته پروفسور اقرارعلی اف بهترین منبعی بود که موفق شدم قبل از سفر آن را بخوانم و متن زیر خلاصه ای از این کتاب است.
در 1715 میلادی، جان بل، پزشکی اسکاتلندی ضمن سفر به اصفهان در تبریز توقف نمود. او تبریز این عهد را شهری بسیار بزرگ و به غایت پرجمعیت یافت. نخستین ملاحظات جان بل دربارهی ویرانیهای وارده بر شهر تبریز ناشی از حملات ویرانگر ترکان عثمانی و شکوه و عظمت پارهای از ساختمانها و به ویژه مساجد شهر، جالب است.
76 سال پیش در چنین روزهایی فرقهی دموکرات آذربایجان با هدایت رسمی استالین و رهبری جعفر پیشهوری، اعلام موجودیت کرد و به مدت یک سال اداره آذربایجان بدون دخالت حکومت مرکزی ایران تداوم یافت. برای موشکافی از برخی زوایای پنهان این حرکت، با دوتن از پژوهشگران آذربایجانی به گفتگو نشستیم.
تصمیم شومِ بلعیدن آذربایجان – در حالی که سربازان شوروی در خیابانهای قزوین رژه میرفتند – گرفته شد، و سناریوی فرقهی دموکرات در آذربایجان کلید خورد. این نوشتار خواهد کوشید این حوادث و رخدادها و سرانجام رهایی آذربایجان از دست شوروری و عوامل فرقه دموکرات آذربایجان را بررسی کند!
گروه تاریخ: آن چنان که از اسناد و منابع تاریخی برمیآید، سرزمین اران و آذربایجانِ ایران هیچ گاه در یک اقلیم و یا یک محدوده جغرافیایى قرار نگرفته بودند. صحت این مطلب را مىتوان از لابهلاى اکثر مدارک و اسناد باز یافت. هر چند در برخى از فرهنگها و کتابها، محدوده آن دو یکى دانسته شده و اران ولایتى از آذربایجان شمرده شده است.
گروه فرهنگ و ادب: رمان “کلیدر” آشکارا از فرقهی دموکرات پیشهوری که وابستگیاش به استالین و شوروی مشخص بود، هواداری میکند. دولت آبادی در این رمان، مردم آذربایجان را که پیش از فرا رسیدن ارتش ایران، حساب خود را با اهالی فرقه تسویه نموده و آنان را به فجیعترین شکل ممکن از آذربایجان بیرون راندند، با بدترین الفاظ مورد خطاب قرار داده است!
گروه فرهنک و ادب: «پروفسور اقرار علیاف» از دانشمندان برجسته تـاریخشناسی و زبانشناسی جمهوری آذربایجان است. وی عضو هیات علمی آکادمی علوم جمهوری آذربایجان در باکو بود. به زبان های باستانی احاطه داشت و از انگشتشمار پژوهشگرانی بود که از توانایی خواندن خطوط میخی سومری، آکدی، آشوری و فارسی باستان برخوردار بود. کتاب تـاریخ آتورپاتکان یکی از تالیفات علمی و مهم «اقرار علی اف» میباشد.
گروه تاریخ: منطقه آذربایجان بخشی از سرزمین ماد بزرگ بود. این سرزمین از زمان یورش اسکندر مقدونی به نام آتورپاتگان معروف شده است. البته نام این منطقه در کتاب بن دهش (خلاصه اوستا) ایـران ویچ ذکر گردیده است. در آن کتاب می خوانیم. «ایـران ویچ ناحیت آذربایجان است. ایـران ویچ (آذربایجان) بهترین سرزمین آفریده شده است.
گروه فرهنگ و ادب: در طول ٧٠-٨٠ سال گذشته با انجام پژوهشهای علمیگسترده و تالیف و انتشار دهها کتاب و رساله، این نتیجه به دست آمده است که زبان مردم آذربایجان، از کهنترین زمانها به عبارتی اصالتا از شاخهی شمالغربی زبانهای ایرانی بوده است. این زبان در طول تاریخ چندهزار سالهی خود، به نامهای مختلف […]
Tuesday, 30 May , 2023